حسین دانش مهر؛ کمال خالق پناه؛ عثمان هدایت
چکیده
چکیدهمفروضه بنیادین پژوهش حاضر این گزاره است که بازارچههای مرزی و توسعه وابسته آن، سیاست مناسبی برای توسعه مناطق مرزی نبوده است. روش پژوهش حاضر، روش نظریهی زمینهای است که در آن به شرایط زمینهای، علی و مداخلهای، پیامدها و همچنین راهبردها می-پردازد. ابزار گردآوری دادههای مصاحبه نیمهساختیافته است که در این راستا با ...
بیشتر
چکیدهمفروضه بنیادین پژوهش حاضر این گزاره است که بازارچههای مرزی و توسعه وابسته آن، سیاست مناسبی برای توسعه مناطق مرزی نبوده است. روش پژوهش حاضر، روش نظریهی زمینهای است که در آن به شرایط زمینهای، علی و مداخلهای، پیامدها و همچنین راهبردها می-پردازد. ابزار گردآوری دادههای مصاحبه نیمهساختیافته است که در این راستا با 45 نفر از ذیربطان و ذینفعان بعنوان نمونههای هدفمند شامل دهیاران، اعضای شوراهای بخش و روستاها، کارشناسان بازارچهها تا مرحله اشباع دادهها، گفتگوهای عمیق صورت گرفت. بر اساس منطق روش نظریه زمینهها دادهها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی استخراج شدند که تعداد مفاهیم ساختهشده در این مرحله 134 مفهوم اولیه، 15 مقولۀ محوری، ٤ مقولۀ اصلی و یک مقولۀ هستهای استخراج شد. مقولات اصلی عبارتند از؛ کمبود زیرساختهای توسعهای، اضمحلال بخش کشاورزی و دامداری و انزوای فرهنگی_اجتماعی، ناکارآمدی در سیاستهای ترمیمی. تحلیل این مقولات، ما را به مقولهی هستهای یعنی طرد نهادی و ساختاری اجتماعات مرزی سوق داد. بر مبنای آن میتوان نتیجه گرفت که منطق حاکم بر توسعهی مرز محور با ارائه بازارچهها به عنوان مهمترین محور توسعه در این مناطق، اجتماعات مرزی را طرد نموده است و ظرفیتها و پتانسیلهای آنها را به اضمحلال کشانده است. واژگان کلیدی: توسعه مرز محور، بازارچههای مرزی، توسعهی محلی، اضمحلال ظرفیتها و فرصتها، اجتماعات مرزی
کمال خالق پناه؛ علی کاظمی؛ اختر جلوند
چکیده
چکیده مفهوم توسعه به مثابه پروژهای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان میپردازد. هدف ما واسازی صورتبندی موضوعی و معرفتشناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در ...
بیشتر
چکیده مفهوم توسعه به مثابه پروژهای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان میپردازد. هدف ما واسازی صورتبندی موضوعی و معرفتشناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در این راستا ضمن بررسی نظریههای راجع به زنان، جنسیت و توسعه، سعی خواهیم کرد، جایگاه مطالعات توسعه انسانی زنان را در تاریخ مطالعات نظری توسعه، زنان و جنسیت بررسی کنیم. فراسنتز روش ارزیابی مظالعات کیفی با هدف شناخت و تعیین صورتبندی موضوعی و نظری حاکم بر یک میدان مطالعاتی خاص است. فراسنتز نقد زمینههای معرفتی، نظری و کرداری مطالعات یک حوزه خاص برای فراهم کردن فهمی چند بعدی از تجربهها، کردارها و نهادها و مسائل است. هدف فراسنتز تفسیری و نه استقرایی است. این فراسنتز در میدان مطالعات توسعه زنان در پی این پرسش بود که رابطه نظری توسعه، زنان و جنسیت چگونه صورتبندی شده است . برای اینکار مقالات با روش کیفی در فصلنامه زن در توسعه و سیاست را در فاصله سالهای 1380 – 1392 به مثابه هدف خود در نظر گرفتیم. نتیجهگیری مقاله این است که سیاستهای مطالعات توسعه انسانی زنان در چارچوب تعریف زیستی از زنان بوده و بحث از زمینههای تاریخی و ساختاری و ایدئولوژیک برساختن عاملیت زنانه و توانمندیها و محدودیتها غایب مطالعات توسعه انسانی زنان است .