جعفر هزارجریبی؛ زینب امامی غفاری
چکیده
چکیده این مقاله به مطالعه سیاست مسکن در ایران میپردازد. سیاست مسکن بهعنوان بعدی از سیاست اجتماعی میتواند تحت تأثیر جهتگیریها و رویکردهای دولتها قرار گیرد. اما درباره اینکه در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست مسکن داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. این مسئله خصوصاً درباره گروههای کمدرآمد دارای اهمیت ...
بیشتر
چکیده این مقاله به مطالعه سیاست مسکن در ایران میپردازد. سیاست مسکن بهعنوان بعدی از سیاست اجتماعی میتواند تحت تأثیر جهتگیریها و رویکردهای دولتها قرار گیرد. اما درباره اینکه در ایران دولتهای گوناگون چه جهتگیری نسبت به سیاست مسکن داشتهاند دریافت دقیقی وجود ندارد. این مسئله خصوصاً درباره گروههای کمدرآمد دارای اهمیت مدیریتی است. پرسش این پژوهش این است که تأثیر عملکرد دولتها بر سیاست مسکن اقشار کمدرآمد در ایران چگونه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش سیاست مسکن در دو بعد درون داد قانونی و برون داد اجرایی در طول سالهای 1358 تا 1392 با استفاده از دادههای کیفی موردمطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد سیاست مسکن در بعد درون داد قانونی در بازه زمانی مورد بررسی تابعی از رویکرد دولتها بوده است. اما از بعد برون داد اجرایی باوجود تفاوت در نوع سیاستگذاری مسکن در دولتهای مختلف، نتایج و عملکرد سیاستگذاری در خصوص تأمین مسکن اقشار کمدرآمد مشابه بوده است. این بدان معنی است که سوای اختلافات در برخی درون دادهای قانونی، سیاستهای دولتهای یادشده در حوزه مسکن خصوصاً از دولت سازندگی تاکنون نتوانستند از چنان سنجیدگی و کارایی لازم برخوردار باشند که کمدرآمدها را به حق خود در زمینه تأمین مسکن مناسب برسانند و لذا اسکان غیررسمی افزایشیافته و بر میزان بیمسکنی و بدمسکنی در طول سالهای اخیر افزودهشده است. با فاصله گرفتن از دهه اول انقلاب تاکنون سیاستگذاری مسکن بهگونهای بوده که انباشت سرمایه را برای سوداگران فراهم کرده و از سوی دیگر منجر به شهروندزدایی از اکثریت جامعه گشته است. این امر منجر به کالایی شدن زمین و مسکن و رشد ارزش مبادلاتی آن شده است.