فاطمه حسین پور؛ محمدباقر علیزاده اقدم؛ محمد عباس زاده
چکیده
زنان همیشه و همواره در جامعه با خانه و خانه داری تعریف شده اند، فعالیت و زحمات آنان به دلیل بی مزد بودن مورد غفلت عامه مردم واقع شده است. در این پژوهش با روش کیفی و با رویکر نظریه ی داده مبنا، سعی شده است با انجام مصاحبه های عمیق با 22 زن، 20 تا 60 سال شهر قم، فهم آنان از خانه داری به عنوان یک شغل و چالش های آن، مورد بررسی قرار گیرد. طبق یافته ...
بیشتر
زنان همیشه و همواره در جامعه با خانه و خانه داری تعریف شده اند، فعالیت و زحمات آنان به دلیل بی مزد بودن مورد غفلت عامه مردم واقع شده است. در این پژوهش با روش کیفی و با رویکر نظریه ی داده مبنا، سعی شده است با انجام مصاحبه های عمیق با 22 زن، 20 تا 60 سال شهر قم، فهم آنان از خانه داری به عنوان یک شغل و چالش های آن، مورد بررسی قرار گیرد. طبق یافته های پژوهش مهمترین مسئله ای که زنان با آن روبرو بوده اند، هنجارهای مردسالارانه ی نهادینه شده بوده و دلایلی که منجر به شکل گیری این مسئله شده است را می توان در تصورات قالبی و کلیشه های جنسیتی و تداوم سنت های پیشین، جامعه پذیری متفاوت مردان و زنان، ایدئولوژی تقسیم کار جنسیتی، ارتباطات اجتماعی محدود زنان وهمچنین عدم ارزش گذاری کارخانگی جستجو کرد. این چالش ها باعث شده تا استراتژی هایی مانند بازاندیشی در هنجارهای مردسالارانه، تبعیض مثبت، پرورش نسل، غربالگری سنت ها، اختصاص یارانه، ارائه ی بیمه ی رایگان، حمایت مالی توسط دولت، دیده و شنیده شدن توسط جامعه، و همچنین کارآفرینی اینترنتی، از منظر زنان جهت کاهش و کم کردن فشار ناشی از این چالش راهگشا باشد.
سوسن باستانی؛ مرضیه موسوی؛ فاطمه حسین پور
چکیده
نگارندگان این مقاله در پی آناند که با بررسی شاخص توسعة جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی تصویر روشنی از وضعیت زنان کشورهای اسلامی با توجه به برخورداری از منابع طبیعی همچون نفت و گاز نشان دهند. مبنای نظری پژوهش را نظریة دولت رانتی و رویکرد توانمندسازی زنان تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش، موقعیت زنان در تمامی کشورهای اسلامی ...
بیشتر
نگارندگان این مقاله در پی آناند که با بررسی شاخص توسعة جنسیتی و توانمندسازی جنسیتی تصویر روشنی از وضعیت زنان کشورهای اسلامی با توجه به برخورداری از منابع طبیعی همچون نفت و گاز نشان دهند. مبنای نظری پژوهش را نظریة دولت رانتی و رویکرد توانمندسازی زنان تشکیل میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش، موقعیت زنان در تمامی کشورهای اسلامی طی سالهای 1996 تا 2009 از نظر بهداشتی و آموزشی بهبود یافته است؛ اما از نظر اقتصادی و سیاسی تغییرات مهمی صورت نگرفته است. در مؤلفههای بهداشتی، آموزشی، اقتصادی و سیاسی تفاوت معناداری بین کشورهای اسلامی نفتی و کشورهای اسلامی بدون نفت وجود دارد؛ در مؤلفههای بهداشتی و آموزشی کشورهای نفتی عملکرد بهتری نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت داشتهاند. زنان در کشورهای اسلامی نفتی نسبت به کشورهای اسلامی بدون نفت، نرخ مشارکت کمتری در عرصههای اقتصادی و سیاسی داشتهاند. نابرابری بهویژه در حوزههای اقتصادی و سیاسی در کشورهای اسلامی همچنان چشمگیر است و این نابرابری جنسیتی به کاهش بیشتر مشارکت زنان میانجامد. رفع این نابرابریها از طریق نهادینه کردن نگرشهای جنسیتی در برنامههای توسعه امکانپذیر خواهد بود.