توسعه اجتماعی - رفاه اجتماعی -جهانی شدن -تعرضات خانوادگی -رضایت شغلی- مشارکت اجتماعی
حشمت الله یزدانی؛ جعفر هزارجریبی؛ داود حسین پور
چکیده
چکیدهدر رویکردهای کارآفرینی و اشتغال زایی و اثربخشی آن در فرآیند توسعه و پیشرفت جوامع، تغییر و تحول مستمر و پرشتاب دربرنامه های توسعه از مهمترین و ضروریترین جریان های حاکم بر حیات همه جانبه بشری به شمار می رود. براین اساس جهت تحقق اهداف موضوع تحقیق، بررسی رویکرد کارآفرینانه حوزه اشتغال در برنامه های چهارم و پنجم توسعه و میزان تحقق ...
بیشتر
چکیدهدر رویکردهای کارآفرینی و اشتغال زایی و اثربخشی آن در فرآیند توسعه و پیشرفت جوامع، تغییر و تحول مستمر و پرشتاب دربرنامه های توسعه از مهمترین و ضروریترین جریان های حاکم بر حیات همه جانبه بشری به شمار می رود. براین اساس جهت تحقق اهداف موضوع تحقیق، بررسی رویکرد کارآفرینانه حوزه اشتغال در برنامه های چهارم و پنجم توسعه و میزان تحقق آن، از طریق پرسشنامه و مصاحبه با کارشناسان و مسولین سازمان ها و وزارتخانه های دولت که بیشترین تسلط را بر برنامههای چهارم و پنجم توسعه داشتند با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا، اقدام نموده و نتایج زیر حاصل گردیده است:در شاخص استراتژی باگویۀ، تاثیر پذیری منابع از استراتژیهای کسب وکار 25 درصد، در شاخص منابع باگویه، بکارگیری تمامی منابع مالی 44 درصد، شاخص ساختار مدیریت باگویۀ، همبستگی پرسنل صف و ستاد 43 درصد، در شاخص پاداش باگویۀهای تناسب حقوق با مسئولیت و تناسب جایگاه با مسئولیت 43 درصد، در شاخص ساختار رشد باگویۀ، الویت رشد و پیشرفت کارکنان 35 درصد، در شاخص فرهنگ کارآفرینانه باگویۀ حمایت ایده های خلاق توسعه ای، 40 درصد، و در نهایت شاخص رفاه اجتماعی با گویۀهای تامین حداقلی آموزشی، زیست محوری برنامهها 34 درصد زیاد و خیلی زیاد بوده است.
کرم حبیب پور گتابی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق را، متون سیاست آموزشی مندرج در قوانین برنامه توسعه در دو دوره پیش و بعد از انقلاب اسلامی ایران تشکیل میدهند. یافتهها نشان داد که حکومتمندی حاکم بر سیاست آموزشی در ایران، حکومتمندی نومحافظهکار است که با ایدههای مسلطی همچون بازگشت به گذشته، حفظ و تثبیت نظم، توجه به ارزشها، هژمونی دولت و تمرکزگرایی مشخص میشود. سیاستهای آموزشی ایران، از طریق ترکیبی از تکنولوژیهای سلطه / قدرت (حکومت بر دیگران) و خود (حکومت بر خود) اتفاق میافتند. همچنین، سوبژکتیویتههای سیاست آموزشی در برنامههای توسعه پیش و بعد از انقلاب، شکل متفاوتی داشتهاند. بهطوریکه در برنامههای پیش از انقلاب، مهمترین ویژگی سوژهها عمدتاً شامل فنیگرایی، حرفهایگریی، اشتغالزایی و کارآفرینی است، اما در زمان بعد از انقلاب، وجه اخلاقی سوژهها، در کنار وجه حرفهای، غالب گشت. دلالت نتایج بر آن است که هدف غایی سیاست آموزشی در ایران، هدایت رفتار سوژهها وفقِ ارزشهای غایی حکومتمندی نومحافظهکار است.