تقی آزادارمکی
چکیده
توسعهیافتگی با توسعهنیافتگی و عقبماندگی در نزد بسیاری از صاحبنظران توسعهای در ایران همراه هم و تا حدودی بهجای هم مورداستفاده قرارگرفته است. این اختلاط مفهومی و معنایی زمینه بدفهمیهای عمدهای در مورد جریان توسعه در ایران شده است. در این مقاله سعی شده است تا ضمن معرفی زمینهها و بستر ظهور جریان اندیشهای که بهجای ...
بیشتر
توسعهیافتگی با توسعهنیافتگی و عقبماندگی در نزد بسیاری از صاحبنظران توسعهای در ایران همراه هم و تا حدودی بهجای هم مورداستفاده قرارگرفته است. این اختلاط مفهومی و معنایی زمینه بدفهمیهای عمدهای در مورد جریان توسعه در ایران شده است. در این مقاله سعی شده است تا ضمن معرفی زمینهها و بستر ظهور جریان اندیشهای که بهجای شناخت توسعه بهعنوان فرآیند و عمل، بر عقبماندگی و توسعهنیافتگی تأکید کردهاند، به ابعاد این پدیده با عنوان پارادایم عقبماندگی اشاره گردد. در این مسیر بهجای تأکید بر سؤال «چه باید کرد؟» بر سؤال «چه نباید کرد؟» تأکید خواهد شد. زیرا سؤال اول ما را بهسوی آرمانگرایی جدیدی در توسعه سوق میدهد که همراه با افزایش انتظارات و آرزوها تا فهم واقعیتهای پیرامونی و تواناسازی در بهرهگیری بهتر از شرایط است. در این مسیر، به لحاظ مفهومی و نظری، توسعه بومی و تجربه توسعه بهجای توسعه بیرونی و عقبماندگی اصل خواهد شد و به لحاظ عملی هم بهجای محوریت بخشیدن به برنامههای متمرکز دولتی، بر مشارکت مردمی و توسعه مردم مدار تأکید خواهد شد.