per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
1
26
10.22054/qjsd.2013.3262
3262
Research Paper
سلامت معنوی؛ چارچوب، محدوده و مؤلفههای مبتنی بر آموزههای اسلام
Spiritual Health: Framework, Scope, and Components Based on The Teachings of Islam
عزت اله سام آرام
e_samaram@yahoo.com
1
جعفر هزار جریبی
j.hezarjaribi@yahoo.cim
2
محمدمهدی فداکار
3
محمدتقی کرمی
4
محمدمهدی شمسایی
5
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمان
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی
استادیار روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز
سلامت به لحاظ برخورداری از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی مفهوم بسیار پویایی است. مجموع نظرات مربوط به معنویت را میتوان در دو رویکرد کلی جمعبندی نمود؛ الف) معنویت بهعنوان مفهوم عام معنایابی. ب) معنویت به عنوان به هم پیوستگی با خدا / الوهیت. از سویی هیچ یک از رویکردهای غربی قبول ندارند که انسانها قرار است خلیفه خداوند روی زمین باشند. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است که بر اساس آموزههای اسلام سلامت معنوی شامل چه مولفههایی است؟ پژوهش کیفی حاضر با روش کتابخانهای و تفسیری از قرآن، کتب حدیثی، اخلاقی، و نرمافزارهای تخصصی گنجینه روایات نور، جامع تفاسیر نور و کتابخانه اهلالبیت و با رویکردی علمیـ دینی؛ مولفههای توکل و حسن ظن به خدا، ایمان و توجه به رضایت الهی، انگیزه و نیت خالص، شکرگزاری، تواضع و فروتنی، صبر، تقوا، عدالت، نماز، ذکر خدا، توبه، تفکر و تعقل، تفکر، شناخت نفس و اعتقاد درست به زندگی پس از مرگ را بهعنوان برخی از مولفههای سلامت معنوی مبتنی بر آموزههای اسلام بهدست آورد. ضروری است نظام سلامت کشور و دستگاههای ذیربط برای ارتقای سلامت در سیاستها و راهبردهای خود نهادینهسازی و گسترش این مولفههای بومیرا مدنظر قرار دهند.
Health is a dynamic concept with regard to physical, psychological, social and spiritual dimensions. All the ideas about spirituality can be summarized in two general approaches: (a) spirituality as a general concept of finding meaning; and (b) spirituality as approaching God/ divinity. No western approach accepts that man is supposed to be God’s representative on the earth. Therefore, the main research question is:what components make up spiritual health, based on Islamic teachings? The study is qualitative, and uses a librarymethod and scientific-religious approach. It uses exegesis of the Quran, Hadith and ethical books, Ganjineh-ye Ravayat-e Noor specialized software, complete volumes of Tafsir Noor, and Ahl-e Beit Library. The study identified the following as the components of spiritual health based on the teachings of Islam: Tawwakul, high opinion towards God, faith, attention to the satisfaction of God, pure motive, thanksgiving, modesty and humility, patience, virtue, justice, prayers, remembrance of God, repentance, thinking and reasoning, self-knowledge, and belief in life after death. It is necessary that the Health Care System and other related organizations consider institutionalizing and propagating these local concepts in their policies and strategies.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3262_a429c8ddf277431ba81ebc6603b15a84.pdf
سلامت
سلامت معنوی
آموزههای اسلام
مولفه
Health
Spiritual Health
Islamic teachings
components
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
26
68
10.22054/qjsd.2013.3263
3263
Research Paper
طراحی الگوی توسعه آموزش عالی ایران در افق چشمانداز 20 ساله کشور
Designing Patterns of Higher Education Development in Iran’s 2025 Vision
سیدمهدی الوانی
1
محمدرضا مردانی
2
استادمدعودانشگاه آزاداسلامی واحد علوم تحقیقات تهران
دانشجوی دکتری مدیریت دولتی دانشگاه آزاداسلامی واحد علوم تحقیقات
توسعه همه جانبه و پایدار هر کشور در گرو کارآمدسازی و بهبود مستمر نظام آموزشی، ساختارهای پژوهشی و رویکردهای فناورانه آن میباشد، در همین خصوص بهرهگیری از تمام ظرفیتها و به تبع آن دستیابی به حداکثر کارایی در این زمینه نیازمند الگویی است که با دیدگاهی پویا، توسعه آموزشی عالی را در تمام جهات تامین نماید. این پژوهش با هدف تدوین الگوی توسعه در حوزه آموزش عالی کشور جهت دهی شده است که از این رهگذر در سه حوزه آموزش، پژوهش و فناوری که سه کارکرد اصلی نظام آموزش عالی میباشند، عوامل مؤثر دهگانهای مشتمل بر؛ ارزشی، دینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتیـ سازمانی، فناوری، جغرافیایی، جمعیتی، امنیتی و زمانی، احصاء شده و سپس با بررسی نحوه، میزان و اولویت اثرگذاری و مشارکت هر یک از این عوامل درساختار توسعه آموزش عالی، به بسط و تبیین الگوی یاد شده و اجزای آن پرداخته و در نهایت الگوی کلان وضع مطلوب در این مسیر، تدوین شده است. این تحقیق که در زمره پژوهشهای بنیادین محسوب میگردد، از نظرات خبرگان و اندیشمندان این حوزه در ساختاری روشمند بهره جسته و در این مسیر، اسناد بالادستی، منابع و مراجع موجود، همچنین رویکردها و رهیافتهای جاری و محتمل را مورد مداقه و تحلیل قرار داده است تا در نهایت بهینهترین مولفههای اثرگذار در توسعه آموزش عالی به همراه الگوی توسعه کلان آموزش عالی در ایران را ترسیم و تبیین کند.
Sustainable development of any country depends on continuous improvement and efficacy of educational system, research structures and technological approaches. Making use of all potential resources and, consequently, reaching maximum efficacy requires a pattern which canguarantee the higher education development with its dynamic approach. The present study aimsto design patterns in higher education development,with a specialfocus on three main areas of education, research and technology. The ten effective factors include religious, social, economic, political, managerial-organizational, technological, geographical, demographical, security and time factors. Then, the significance, intensity and priority of each factor in higher education development are examined and the patterns are explained. Finally, the desired pattern is defined. The present paper is a fundamental research and, applying a systematic framework, has used viewpoints of scholars and library sources. The existing and possible approaches are analyzed and then, the best and most effective components in higher education development pattern are defined.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3263_dcfae8c5900315116578b8b80ba21d09.pdf
توسعه آموزش عالی
نظام آموزش عالی
توسعه
الگوی توسعه
چشمانداز 1404
ایران
Higher Education Development
Higher education system
Development Pattern
Iran's 2025 Vision
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
69
106
10.22054/qjsd.2013.3301
3301
Research Paper
تفاوت نسلی میان مادران و دختران: بررسی عوامل مؤثر بر تفاوت نگرش آنها به ارزشهای مربوط به خانواده،
Generation Gap Between Mothers and Daughters: Examining the Factors Affecting the Difference of Their Attitudes Towards Family Values
عذرا جاراللهی
jarollahi24@gmail.com
1
مینو صدیقی کسمایی
2
دانشیار جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
کارشناس ارشدمطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی
مسئله اصلی در این مقاله شناخت عوامل مؤثر بر تفاوت نگرش دختران و مادرانشان به ارزشهای مربوط به خانواده است. جهت پشتوانه تئوریک تحقیق از نظریات تاریخی نسلی مارگارت مید و کارل مانهایم استفاده شده است. بر این اساس چهار متغیر مستقل شامل تفاوت سنی مادر و دختر، تفاوت سطح تحصیلات آنها، تفاوت در میزان استفاده از رسانههای جهانی (اینترنت و ماهواره) و تفاوت در میزان دینداریشان در نظر گرفته شدهاند. جامعه آماری در این تحقیق دختران دانشجوی دانشکدههای گوناگون دانشگاه علامه طباطبائی و مادرانشان بودند. حجم نمونه 260 دختر محاسبه شده و نمونهگیری به روش سهمیهای از دانشکدههای گوناگون صورت گرفته بود. جهت اجرای تحقیق از روش پیمایش استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است و برای تحلیل دادهها درSPSS از کندال tau-b و tau-c استفاده شده است. اعتبار ابزار اندازهگیری صوری است و پایایی آن از طریق آزمون-آزمون مجدد ارزیابی شده است. از میان چهار متغیر مستقلی که اثرشان بر روی متغیر وابسته تفاوت نگرش مادران و دختران به ارزشهای مربوط به خانواده بررسی شد، تنها تفاوت در میزان دینداری مادر و دختر رابطه معناداری را نشان داده است. به این ترتیب که هر چه تفاوت در میزان دینداری مادر و دختر بیشتر باشد، تفاوت نگرش آنها به ارزشهای مربوط به خانواده نیز افزایش مییابد. با بررسی اثر متغیر کنترل (پایگاه اقتصادی اجتماعی) بر روی رابطه تفاوت در میزان دینداری و تفاوت نگرش به ارزشهای مربوط به خانواده، این رابطه در پایگاه اقتصادی-اجتماعی متوسط و بالا، همچنان معنادار باقی میماند.
The present paper aims to study the factors affecting the difference of attitudes between mothers and daughters towards family values. Margaret Mead and Carl Manheim’s historical theories of generation gap are used in the review of literature. Four independent variables, including age difference, difference in education level, difference in using the international media (i.e. Internet and Media), and difference in religiosity were considered. Using proportional sampling, 260 female students of Allameh Tabataba’i University and their mothers were selected.The data were collected using survey questionnaires. Kendall’s tau-c and tau-bcoeficients were used for analyzing the data in SPSS program. The face validity and reliability of the measurement tool were achieved through test-retest. Among the four independent variables, it was the level of religiosity that had a significant relationship with the difference betweenthe attitudesof mothers and daughters towards family values;the more the differences in their level of religiosity are, the higher their differences in family values will be. Examining the effect of control variable (economic-socialstatus) on the relationship between the level of religiosity and the attitudinal differences in family values showed that this relationship remains significant in high and middle socio- economic statuses.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3301_0c0221d53a8b3686eb12577692090b7f.pdf
مادران و دختران
ارزشهای مربوط به خانواده
نسل
شکاف نسلی
تفاوتهای نسلی
Mothers and Daughters
Family Values
generation
Generation Gap
Generational Differences
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
107
144
10.22054/qjsd.2013.3304
3304
Research Paper
ارزیابی سیاستهای فرهنگی آموزش عالی کشور: کثرت در وحدت فرهنگی/ همزیستی فرهنگ علمی و دینی
An Evaluation of The Cultural Policies of State Higher Education System: Plurality in Cultural Unity/ Coexistence of Scientific and Religious Culture
ابوالفضل مرشدی
1
حسین خلج
2
دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تهران
کارشناس ارشدفلسفه دانشگاه تهران
در این مقاله ارزیابی کارشناسان و مدیران فرهنگی از نظام سیاستگذاری فرهنگی آموزش عالی بررسی میشود و جایگاه «مدل کثرت در وحدت» و «همزیستی فرهنگ علمی / دانشگاهی و فرهنگ دینی» مورد کنکاش قرار میگیرد. روش مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختارمند با متخصصان است.یافتههای تحقیق در مورد مدل کثرت در وحدت فرهنگی حاکی از آن است که در عین حال که در سیاستهای فرهنگی مورد نظر تا حدود قابل قبولی این مسأله مورد توجه قرار گرفته اما این سیاستها مانند همه سیاستهای فرهنگی کشور، از غلبه نگاه تصدیگرانه دولتی و مداخلهای نهفته در آنها رنج میبرند. البته، بسته به این که کدام دولت مجری این سیاستها بوده است، میزان این نگاه تصدی گرانه و مداخلهای تغییر کرده است. در مورد همزیستی فرهنگ دینی و علمی (دانشگاهی)، تقریباً همه مصاحبه شوندگان این موضوع را یکی از کلیدیترین موضوعات فرهنگی در حوزه دانشگاه میدانند، اما ارزیابی آنها این است که سیاستهای کلی فرهنگی موجود در بخش آموزش عالی توجه کافی به این موضوع ندارد و تمهیدات نظری و عملی لازم برای همزیستی این دو دسته ارزشها و هنجارها را فراهم ندیده است. یعنی، در حالی که در دانشگاهها گرایش به تفسیری عقلانی از دین رو به افزایش است (و این ارتباط مستقیم دارد به افزایش روحیه علمگرایی در بین کنشگران دانشگاهی (اعم از اساتید و دانشجویان)، اما بویژه در سالهای اخیر تأکید بر تفسیری شریعتگرا از دین رو به فزونی است. بنابراین، به نظر میرسد این موضوع در صورت تداوم روند موجود، چالشهایی را در پی داشته باشد.
The present paper analyzes the cultural experts’ and managers’ evaluation of cultural policy-making system of Higher Education and explores the place of the “model of plurality in unity” and “coexistence of scientific/education and religious cultures”. The method used is semi-structured interviews with experts. The findings of the research on the model of plurality in cultural unity indicate that this matter has been considered in the cultural policies to an acceptable level. However, these policies, similar to other cultural policies of the country, suffer from the dominance of interventional attitudes by the government. The intensity of such interventional attitudes has been varying depending on the governments responsible for the enforcement of the policies. Regarding coexistence of religious and scientific cultures, almost all of the interviewees considered it as one of the key cultural issues in universities. According to their evaluation, current cultural policies in the higher education sector do not pay due attention to this issue and no theoretical and practical arrangements have been made for the coexistence of these sets of values and norms. In other words, although there is an increasing trend towards rational interpretation of religion in universities (which has a direct correlation with the increasing scientism among the university actors including teachers and students), there has been a growing emphasis on Sharia-oriented interpretation of religion in recent years. Therefore, there seems to be potential challenges if the current trends continue.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3304_edb54fdfdb03a498e8fbca8eb64e0149.pdf
ارزیابی سیاست
سیاستهای فرهنگی
آموزش عالی
فرهنگ دانشگاهی
کثرت در وحدت
Policy Evaluation
Cultural Policies
Higher education
University Culture
Plurality in Unity
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
145
182
10.22054/qjsd.2013.3305
3305
Research Paper
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی(مورد مطالعه: دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر شیراز)
Factors Affecting Social Capital: A Case Study of Female Pre-University Students of Shiraz
ابوالقاسم فاتحی
fatehi.ab@gmail.com
1
ابراهیم اخلاصی
eb.ekhlasi@gmail.com
2
هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی
استادیارجامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
هدف این پیمایش آگاهی از میزان سرمایه اجتماعی و بررسی عوامل تأثیر گذار بر آن در میان دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی شهر شیراز است. سؤالات تحقیق عبارتند از: «میزان کل سرمایه اجتماعی در میان دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی شهر شیراز چه مقدار است و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن کدامند؟». جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی شهر شیراز است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی 400 نفر انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. آراء پاتنام، فوکویاما و کلمن درباره سرمایه اجتماعی به صورت تلفیقی چارچوب نظری تحقیق را شکل دادهاند. بر پایه نتایج بدست آمده، میانگین کل سرمایه اجتماعی در سطح فردی و گروههای نخستین و سطح استانی و ملی سازمانها و نهادها معادل 8/59 درصد است. در میان سطوح سه گانه متغیر وابسته، بیشترین میانگین مربوط به سطح خرد سرمایه اجتماعی است (70 درصد). در آزمون فرضیات رابطهای پژوهش، وجود رابطه مثبت و معنادار بین متغیرهای مستقل «اشکال هویتی»، «سلامت روانی»، «تحصیلات والدین» و «سرمایه فرهنگی» و متغیر وابسته « سرمایه اجتماعی» تأیید گردید. به استناد نتایج حاصل از آزمون فرضیات فرعی، میزان سرمایه اجتماعی دانش آموزان دختر در رشته تحصیلی هنر به طور معناداری کمتر از سایر رشتههاست. هم چنین، پایین ترین میزان سرمایه اجتماعی مربوط به دانش آموزان ساکن در «منطقه بالای شهر» و بیشترین میزان سرمایه اجتماعی مربوط به دانش آموزان ساکن در«منطقه پایین شهر» میباشد.
The present study aims to asses the rate of social capital as well as the factors affecting it among female pre-university students of Shiraz. The research questions are: ‘What is the total rate of social capital among female pre-university students of Shiraz?’ and ‘What are the sociological factors affecting social capital?’ Using random and multistage cluster sampling, 400 students were selected. The data were collected through questionnaires. Theoretical framework of the research is based on social capital-related theories ofFrancis Fukuyama, Robert Putnam and Coleman.The results showed that the average of social capitalat individual and primary group levelsas well as institutional, organizational, provincial, and national levels is 59.8%. Among the three levels of the dependent variable, the micro-level of social capital has the highest average (70%). Furthermore, there was a positive and significant relationship between the independent variables of forms of identity, mental health, parents’ educational status, cultural capital and the dependent variable of social capital. The results also indicated that the rate of female art students’ social capital is significantly less than that of other majors. Moreover, students residing at expensive districts of the town demonstrated the lowest rate of social capital and the students residing at cheap areas demonstrated the highest rate.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3305_0562948c23359ba945f9404514d0ef00.pdf
سرمایه اجتماعی
سرمایه فرهنگی
روابط اجتماعی
اعتماد اجتماعی
دانش آموز
Social Capital
cultural capital
Social Relationships
social trust
Student
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
183
208
10.22054/qjsd.2013.3306
3306
Research Paper
بررسی کارآفرینی دانشگاهی از دید اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی به عنوان نمونهای از دانشگاههای بزرگ
A Study of University Entrepreneurship From the Perspectives of Faculty Members of Shahid Beheshti University
تیمور آقایی
1
کاوه تیمورنژاد
2
فاطمه اخوان هزاوه
3
هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز
هیات علمی دانشگاه آراد واحد تهران مرکز
دانشجوی کارشناسی ارشدمدیریت دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
این پژوهش به بررسی نظرات اعضای هیأت علمی در رابطه با توسعه کارآفرینی و عوامل مؤثر در این امر در دانشگاه شهید بهشتی به عنوان یکی از دانشگاههای بزرگ و جامع، کشور اختصاص دارد. ماهیت و روش تحقیق در این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت موضوع، توصیفی پیمایشی و نوع آن کاربردی است. ابزار سنجش این پژوهش را یک پرسشنامه 30 سؤالی تشکیل میدهد. این پرسشنامه توسط پژوهشگران تدوین شده است که روایی آن پس از مشورت با استادان و متخصصان امر و حذف و تعدیل سؤالات نامفهوم بدست آمده و اعتبار آن هم به وسیله آلفای کرونباخ با مقدار 0.9 محاسبه شده است. اعضای هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی به عنوان جامعه آماری این پژوهش انتخاب شدهاند. برای تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر توصیف دادهها از آزمون آماری موسوم به کای دو و تاو کندال استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان دهنده آن است که عوامل مؤثر در توسعه کارآفرینی دانشگاهی عبارت اند از: ماموریت دانشگاه، نظرات و نگرش اعضای هیأت علمی، سیستم پاداش و جبران فعالیتهای کارآفرینی، برنامه تربیت و آموزش کارآفرینان و روشهای نوآورانه در تدریس.
The present paper aims to examine the perspectives of faculty members of ShahidBeheshtiUniversity, one of the big universities, on the development of university entrepreneurship and the involving parameters. According to the nature and objectives of the study, it is an applied descriptive-survey research. The measurement tool was a 30-item questionnaire provided by researchers. After consultation with professors and improvement of some vague questions, validity of the measurement tool was calculated to be 0.9, using Cronbach’s Alpha. The statistical population of the study included all faculty members of Shahid Beheshti University. The data was analyzed using both data description method and Kendall’s K2 and taustatistical tests. The results showed that the factors involved inthe development of university entrepreneurship are: University’s mission, faculty members’ perspectives, award and compensation system for entrepreneurial activities, entrepreneurs’ training program, and innovative teaching methods.
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3306_d8462f844e993c7beafe12bd38e328aa.pdf
کارآفرینی دانشگاهی
هیأت علمی
per
دانشگاه علامه طباطبایی
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی
2345-492X
2476-6429
2013-03-21
4
14
209
251
10.22054/qjsd.2013.3309
3309
Research Paper
الگوی ارتقای اثربخشی مدیران گروههای آموزشی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی( مورد مطالعه دانشگاه آزاد اسلامی)،
الگوی ارتقای اثربخشی مدیران گروههای آموزشی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی( مورد مطالعه دانشگاه آزاد اسلامی)،
پریوش جعفری
koroushparsa@yahoo.com
1
حمیدرضا آراسته
2
مهدی رهگذر
3
مجتبی شهمیری
4
استادیاردانشگاه آزاد اسلامی واحد عاوم تحقبقات
دانشیار دانشگاه خوارزمی
استادیاردانشگاه علوم بهزیستی
دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات
مدیران گروههای آموزشی به عنوان حلقه مرتبط با مدیریت دانشگاهی، اعضای هیأت علمی و دانشجویان از جایگاه حساس و ویژهای در تحقق اهداف دانشگاهی برخوردارند. هدف این پژوهش ارائه الگویی برای افزایش اثربخشی مدیران گروههای آموزشی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی است. این مطالعه بصورت پیمایش توصیفی ـ تحلیلی است و انتخاب نمونه (359=
https://qjsd.atu.ac.ir/article_3309_593fdd220a09c1c06f98560708177f25.pdf
Pattern
improvement
Department
Head of Department
Effectiveness
Management Cybernetics