حل هر مسئله اجتماعی نیازمند شناخت آن مسئله است، در این میان ارائه هر راهکاری جهت رفع مسئله اجتماعی فقر، بایستی مبتنی بر همان شناخت باشد. با این استدلال در مقاله حاضر سعی شده است که در ابتدا به بررسی روند فقر در ایران پرداخته شود تا تصویری از این روند به دست آید. جهت دستیابی به این هدف، رویکرد اصلی در تدوین مقاله مطالعه اسنادی و کتابخانهای تحقیقات صورت گرفته در ارتباط با روند وضعیت فقر در ایران است. سپس کوشش شده با مراجعه به این مطالعات و آگاهی از چگونگی تغییرات میزان فقر، به بررسی عملکرد برنامههای فقرزدایی در ایران پرداخته شود تا بتوان با طرح جدیدترین نظریههای مطرح شده در ارتباط با فقرزدایی، به کاستیهای برنامهها و سیاستهای اجتماعی مبارزه با فقر در ایران پرداخت. نتایج حاکی از این است که بیشتر متون به افزایش فقر اشاره دارند و برنامههای فقرزدایی در ایران به دلیل عدم شناخت از واقعیت فقر، چندان توفیق نیافتهاند.