فائزه زارعی؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
هرچند فقر پدیدهای عام است اما هیچ گروهی به اندازه کودکان از آثار منفی فقر رنج نمیبرد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا تجربه فقر در دختران و پسران متفاوت است؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک(۱۶ دختر و ۱۴ پسر) ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کردهاند، استفاده و تجزیهی و تحلیل دادهها با استفاده ...
بیشتر
هرچند فقر پدیدهای عام است اما هیچ گروهی به اندازه کودکان از آثار منفی فقر رنج نمیبرد. پرسش اصلی مقاله این است که آیا تجربه فقر در دختران و پسران متفاوت است؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک(۱۶ دختر و ۱۴ پسر) ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کردهاند، استفاده و تجزیهی و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شدهاست. یافتهها نشان میدهد کودکان فقر را در سه بعد محرومیت مادی، محرومیت اجتماعی و محرومیت عاطفی درک میکنند و دختران و پسران همزمان تجربههای مشابه و متفاوتی از ابعاد فقر دارند. درحالیکه محرومیت مادی بهطور یکسان و مشابه در دختران و پسران تجربه میشود، محرومیت اجتماعی و ارتباطات اجتماعی دختران نسبت به پسران محدودتر است. در بعد محرومیت عاطفی دختران و پسران در مقوله ناامیدی از آینده و مشکلات جسمی و عصبانیت درک و تجربه مشابه داشتهاند. نگرانی برای والدین و خواهران و براداران کوچکتر و پناه بردن به تنهایی، از سوی دختران درک شدهاست. بدین ترتیب بیشترین شباهت در درک و تجربه محرومیت اقتصادی و بیشترین تفاوت در درک و تجربه محرومیت اجتماعی در بین دختران و پسران دیده میشود. تقسیم جنسیتی دسترسی به فضا در این باره بسیار موثر است.
آذر درویش؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا درک از سلامت در نزد بزرگسالان و جوانان متفاوت است؟ رفتار سلامتی در این دو گروه سنی به چه شکلی ظاهر می شود؟ برای پاسخ به این پرسش از روش داده بنیاد و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته با 34 نفر جوان و بزرگسال درشهر سمنان، استفاده شد. این پژوهش در دو محله با سطوح متفاوت از رفاه اقتصادی انجام شده است. شیوه نمونهگیری ...
بیشتر
پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا درک از سلامت در نزد بزرگسالان و جوانان متفاوت است؟ رفتار سلامتی در این دو گروه سنی به چه شکلی ظاهر می شود؟ برای پاسخ به این پرسش از روش داده بنیاد و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته با 34 نفر جوان و بزرگسال درشهر سمنان، استفاده شد. این پژوهش در دو محله با سطوح متفاوت از رفاه اقتصادی انجام شده است. شیوه نمونهگیری با روش نمونهگیری هدفمند آغاز شد و حجم نمونه با اشباع نظری مشخص شد. یافتههای پژوهش نشان از وجود چهار مقوله اصلی بهداشت، سلامت، درک از زندگی و رفتار درمانی در فهم رفتار سلامتی دارد. با توجه به مقولهها و زیرمقولههای شناسایی شده، چهار پاردایم اصلی شناسایی شد. این پاردایمها عبارتند از 1.الگوی پاردایمی رفتار سنتی، 2.الگوی بدن زیبا و متناسب، 3. الگوی بدن به مثابه ابزار، 4.الگوی بازگشت به طبیعت. جوانان عمدتا در گروه سنی بدن زیبا و متناسب دیده میشوند. پیامد شرایط در این الگو ظهور بیماری ثانویه و مصرف نمایشی کالاهای درمانی-بهداشتی است. بزرگسالان عمدتا در الگوی بدن به مثابه ابزار قرار میگیرند. عملگرایی در این الگو مسلط است و پیامد شرایط آن منجر به استفاده همزمان از همه کالاهای درمانی-بهداشتی عرضه شده توسط طب سنتی و مدرن است. تناقض در رفتار سلامتی در این پاردایم بسیار شدید است. نقش سرمایه فرهنگی در همه پاردایمها درعوامل علی دیده میشود.
مژگان بلوری؛ سهیلا علیرضانژاد؛ پروین سوادیان
چکیده
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم کسب حمایتهای اجتماعی-خانوادگی چگونه بر باز تعریف هویت زنان «همسر از دستداده» تاثیر میگذارد؟ این پژوهش در بین زنان «همسر از دستداده» ساکن دو محله افسریه و عباسآباد، با استفاده از رهیافت نظریه دادهبنیاد انجام شدهاست. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند ومشاهده است. ...
بیشتر
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم کسب حمایتهای اجتماعی-خانوادگی چگونه بر باز تعریف هویت زنان «همسر از دستداده» تاثیر میگذارد؟ این پژوهش در بین زنان «همسر از دستداده» ساکن دو محله افسریه و عباسآباد، با استفاده از رهیافت نظریه دادهبنیاد انجام شدهاست. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند ومشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که «زنان همسر از دست داده» پس از گذراندن دوران سوگواری و اندوه ناشی از فقدان همسر، شرایط یکسانی ندارند. کدگذاری باز به ظهور سه مقوله بیوههای شاد، بیوههای غمگین و بیوههای سرگردان؛ منجر شد. بیوههای شاد خود به زیرمقولههای زنان حمایتطلب، زنان مستقل و زنان مقاوم قابل دستهبندی است. زنان «همسر از دستداده» با قرار گرفتن در موقعیت جدید به بازتعریف هویت مادرانه خود میپردازند. در خلال فرآیند بازتعریف هویت، «زنان همسر از دستداده» در پنج پارادایم زن فناشده، زن حمایتطلب، زن سرگردان، زن مقاوم و زن مستقل قرار میگیرند. مادری بخشی اساسی از بازتعریف هویت «زنان همسرازدست داده» است و برخورداری از حمایتهای خانوادگی-اجتماعی در باز تعریف هویت مادرانه زنان همسر از دست-داده تاثیرگذار است؛ آنچنانکه زنان فناشده و حمایت طلب را میتوان مادران فناشده و حمایت طلب نامید. زنان مستقل نیز مادران مجرد هستند. حمایت خانواده نخستین در شکلگیری هویت مادران حمایت طلب، بنیادین است.
سهیلا علیرضانژاد؛ سحر خاکپور؛ سروش فتحی
چکیده
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از: منابع مالی در دسترس زنان در خانواده کدام است؟ و آنان تا چه حد درباره آن تصمیم میگیرند؟ برای پاسخگویی به این پرسشها، از ترکیب نظریههای پی یر بوردیو، آنتونی گیدنز، سرمایه جنسی و نابرابری جنسیتی استفاده شد. برای انجام این پژوهش از روش ترکیبی - روش کمی و کیفی- استفاده شد. در بخش کیفی ابزار گردآوری ...
بیشتر
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از: منابع مالی در دسترس زنان در خانواده کدام است؟ و آنان تا چه حد درباره آن تصمیم میگیرند؟ برای پاسخگویی به این پرسشها، از ترکیب نظریههای پی یر بوردیو، آنتونی گیدنز، سرمایه جنسی و نابرابری جنسیتی استفاده شد. برای انجام این پژوهش از روش ترکیبی - روش کمی و کیفی- استفاده شد. در بخش کیفی ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه سیر زندگی بود و در بخش کمینیز از پرسشنامه استفاده شد. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که زنان به چهار نوع منبع مالی شامل خرج خانه، پول توجیبی، حقوق ماهیانه و ارثیه دسترسی دارند. دستمزد تنها درآمدی است که ناشی از نقشهای سنتی زنان نیست. تصمیمات بزرگ اقتصادی در خانه برعهده مردان است. به نظر میرسد با افزایش دسترسی زنان به منابع مالی، لزوماً کنترل آنان براین منابع افزایش نمییابد. با افزایش کنترل زنان بر منابع مالی، تصمیمگیرهای مشترک در باره مسائل عمده مالی بین زن و مرد افزایش مییابد.