سید سعید وصالی؛ فرشاد مومنی؛ محمد سعید ذکایی؛ ساناز اسماعیلی
چکیده
اسلام همواره پیروان خود را به کسب مواهب مادی (مقبول و مشروع) سفارش کرده است. این مطالعه با هدف بررسی دینداری و توفیق اقتصادی متمولان تهرانی انجام گرفته است. از رویکرد وبر، رودنسون و جامو به مثابة رهیافت نظری استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه کلیة متمولان ساکن شهر تهران هستند. روش نمونهگیری به صورت گلولهبرفی بود. ابزار گردآوری ...
بیشتر
اسلام همواره پیروان خود را به کسب مواهب مادی (مقبول و مشروع) سفارش کرده است. این مطالعه با هدف بررسی دینداری و توفیق اقتصادی متمولان تهرانی انجام گرفته است. از رویکرد وبر، رودنسون و جامو به مثابة رهیافت نظری استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه کلیة متمولان ساکن شهر تهران هستند. روش نمونهگیری به صورت گلولهبرفی بود. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه عمیق فردی بود. حجم نمونه 15 نفر انتخاب شد که این تعداد بر اساس معیار اشباع نظری امکانپذیر شد. دادههای گردآوری شده با استفاده از کدگذاری تحلیل مضمون، تجزیه و تحلیل شدند. بر این اساس،524 کد باز و اولیه، 52 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی استخراج شد که آنها را دو دسته مقولات متعین و ثابت و مقولات نسبی و حساس دستهبندی کردیم. یافتهها نشان میدهد که دینداران مورد مطالعه، دینداری خود را در «توفیق یعنی پایبندی به دین، اقتصاد و انسان اجتماعی، نفی خوداِبرازگرایی نمادین، حمایت شبکهایی، درک موقعیت (مقولات متعین)، هویت شبکهای، فقر و امساک اختیاری، ارزیابی/عملکرد دائمی فعالیتها (مقولات نسبی و حساس) تعریف کرده و لذا توفیق اقتصادی خود را فعلانه در چارچوب نوعی عقلانیت خیراندیش بازتولید می-کنند. نتایج نشان میدهد که دینداران با نفی روابط هزینه/فایدهگرایانه و دوری جستن از انسان اقتصادی، نوعی انسان دینی/اجتماعی از خود بروز میدهد که معیار آن عقلانیت خیراندیش و قبض و فقراختیاری است.
مرتضی سالمی قمصری؛ سهراب یزدانی؛ مرتضی فرهادی؛ فرشاد مومنی
چکیده
در این مقاله از منظر جامعهشناسی تاریخی به اصل چهار ترومن که بهعنوان یکی از معروفترین برنامههای آمریکا برای مهار کمونیسم در اروپا معرفیشده بود پرداختهشده است. بر اساس اصل چهار کمکهای آمریکا به دو منظور صورت میگرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم و دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان ...
بیشتر
در این مقاله از منظر جامعهشناسی تاریخی به اصل چهار ترومن که بهعنوان یکی از معروفترین برنامههای آمریکا برای مهار کمونیسم در اروپا معرفیشده بود پرداختهشده است. بر اساس اصل چهار کمکهای آمریکا به دو منظور صورت میگرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم و دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان به خرید کالاهای آمریکایی؛ که پس از گذشت زمان کوتاهی به دیگر کشورها که در معرض رفتن به پشت پرده آهنین بودند نیز سرایت کرد. هدف از تدوین این مقاله بررسی شرایط تاریخی اصل چهار و اثرات آن در ایران بر اساس نظریههای توسعه است. نظریههای توسعه در سه گروه وابستگی، جهانی و نوسازی قابل دستهبندی است. در این میان نظریهپردازان نوسازی معتقد بودند که برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار و خودجوش در جهان سوم، کشورهای جهان سوم باید مرحله گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن که کشورهای پیشرفته قبلاً تجربه کردهاند، را تجربه کنند. ایشان موانع اساسی نوسازی را در نهادها و ارزشهای فرهنگی سنتی کشورهای جهان سوم میدیدند که با رشد و توسعه اقتصاد و صنعتی شدن در تضاد است. هدف کوتاهمدت اصل چهار جلوگیری از نفوذ کمونیسم در اروپا و کشورهای حساس برای آمریکا بود که توانست به آن دست یابد اما با ریلگذاری ویژه در بلندمدت هم توانست به اهدافی که موردنظر دولت آمریکا بود دست یابد
فاطمه جعفری؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد زاهدی اصل؛ فرشاد مومنی
چکیده
اشتغال غیررسمی از بخشهای قابلتوجه در اقتصاد ایران است که همراهی قوی با محرومیت اجتماعی دارد؛ زمانی که زنان وارد بازار کار میشوند، اشتغال غیررسمی مهمترین گزینۀ پیشِ روی آنهاست. هدف پژوهش پیش رو فهم سازوکارهای محرومیت ساز اشتغال غیررسمی و چگونگی برون رفت کارگران غیررسمی زن از این شرایط است. روش پژوهش از نوع کیفی با بهرهگیری ...
بیشتر
اشتغال غیررسمی از بخشهای قابلتوجه در اقتصاد ایران است که همراهی قوی با محرومیت اجتماعی دارد؛ زمانی که زنان وارد بازار کار میشوند، اشتغال غیررسمی مهمترین گزینۀ پیشِ روی آنهاست. هدف پژوهش پیش رو فهم سازوکارهای محرومیت ساز اشتغال غیررسمی و چگونگی برون رفت کارگران غیررسمی زن از این شرایط است. روش پژوهش از نوع کیفی با بهرهگیری از روش نظریۀ مبنایی است. جمعیت مطالعه کارگران غیررسمی زن استان تهران هستند که از طریق نمونهگیری هدفمند 32 نفر جهت مشارکت گزینش شدهاند. فنون دادهیابی مصاحبۀ عمیق و نیمه ساختاریافته است. جهت دادهکاوی از روش کدگذاری نظری بهره گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اشتغال غیررسمی یک نوع سازوکار بقاگرایانه به شمار رفته و کارگران غیررسمی زن با سرمایۀ تهی و تجربۀ کاستیِ قدرت در چهارگانۀ حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی (نارسایی قدرت بخشی رسمیسازی) وارد این گستره شده، در آن میمانند و یا از آن خروج مییابند، از سویی کارگران در چرخۀ غیررسمیسازی، در یکی از مراحل پیشآگهی، آگاه ماندگی، کنشگری، واپس روی و رهاییبخشی قرار دارند. بر پایۀ پژوهش، مدل قدرت بخشی رسمیسازی از جمله سازوکارهای کمککننده به کارگران در فرایند رسمی سازی و دسترسی بیشتر به کف حمایت اجتماعی پایه است.