فقر از جمله پدیدههایی است که در دنیای اندیشه توجه زیادی را به خود جلب کردهاست و همین امر دال بر اهمیت آن است. در جامعهشناسی به این مسئله اجتماعی با روشها و رویکردهای گوناگونی پرداخته شدهاست. این تحقیق روش کیفی را برگزیدهاست تا از طریق مصاحبه عمیق نگاه فقرا به زندگی روزمرهشان،و به فقر را دریابد. سؤالاتی که برای دستیابی ...
بیشتر
فقر از جمله پدیدههایی است که در دنیای اندیشه توجه زیادی را به خود جلب کردهاست و همین امر دال بر اهمیت آن است. در جامعهشناسی به این مسئله اجتماعی با روشها و رویکردهای گوناگونی پرداخته شدهاست. این تحقیق روش کیفی را برگزیدهاست تا از طریق مصاحبه عمیق نگاه فقرا به زندگی روزمرهشان،و به فقر را دریابد. سؤالاتی که برای دستیابی به این هدف بررسی شدند این مضامین را دربرداشتند : تعریف فقرا از فقر، علت فقر از نظر آنها، فرآیند فقیر شدن آنها، راههای انطباق آنها با وضعیت فقر، انتقال فقر، راهکارهای رهایی از نظرآنها، محرومیتهای اجتماعی آنها و انتظار فقرا از جامعه. افراد مورد بررسی نیز به دو گروه مساوی زن و مرد تقسیم شدند تا یافتهها میان این دو گروه مقایسه شوند. مقایسه میان درک زنان و مردان از فقر یکی از سؤالات اصلی تحقیق میباشد.
مصاحبه که با هدایت رویکرد سازهگرایانه برگر و لاکمن به واقعیت، انجام شد به این نتایج دست یافت. 1- فقرا فقر را زندگی سخت تعریف کردند. 2- در علت یابی فقر ترکیبی از خواست خدا و عوامل عینی را در نظر گرفتند. 3- آنها در اثر فرآیندی که در ابتدای آن یکی از سه واقعه بیماری، اعتیاد و ورشکستگی قرار دارد به موقعیت فعلی رسیدهاند. 4- کنش فقرا در مقابل فقر، تنوعی از راهکارهای انطباقی را به وجود میآورد، که در چهار زمینه مسکن، درمان، اوقات فراغت و خواستههای فرزندان بررسی شد. 5- فقر پیامدهایی دارد که محرومیت اجتماعی آشکارترین آنهاست و موجب جهت گیری جامعهپذیری فرزندان به سمتی میشود که آنها را از فقر رهایی بخشد. با توجه به این یافتهها برساخت واقعیت فقر شامل روایت زندگی و تفسیر جهان پیرامون حاصل شد.
برخی از اطلاعات توصیفی گردآوری شده از جمعیت مورد مطالعه حاکی از درآمد پایین، مصرف مواد غذایی در سطح تأمین پروتئین گیاهی، درمان در حد ضرورت، مصرف پوشاک،اوقات فراغت و حمل و نقل در کمترین سطح ممکن در بین آنان می باشد.