محمد سهیل سرو؛ جعفر هزارجریبی؛ محمد تقی کرمی؛ اردشیر انتظاری
چکیده
توسعه کمّی آموزش عالی وابسته به سیاستهایی است که در دولتهای مختلف وضع میشود؛ اما تقاضای اجتماعی میتواند برهم زننده این سیاستها شود. هدف از این مقاله کشف تأثیر سیاستهای توسعه آموزش عالی ایران از تقاضای اجتماعی و علل ایجاد تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در کشور است. افزایش کمّیت دانشگاهها و توسعه نامتوازن آموزش عالی متأثر ...
بیشتر
توسعه کمّی آموزش عالی وابسته به سیاستهایی است که در دولتهای مختلف وضع میشود؛ اما تقاضای اجتماعی میتواند برهم زننده این سیاستها شود. هدف از این مقاله کشف تأثیر سیاستهای توسعه آموزش عالی ایران از تقاضای اجتماعی و علل ایجاد تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در کشور است. افزایش کمّیت دانشگاهها و توسعه نامتوازن آموزش عالی متأثر از تحولات جهانی مانند تودهای شدن از جمله موارد مؤثر در کنار تقاضای اجتماعی مردم به توسعه آموزش عالی کشور بوده است. بدین منظور از روش کیفی استفاده شد. در مرحله جمعآوری دادهها ابتدا با مطالعه اسنادی، سیاستها و قوانین کشور در حوزه سیاستهای آموزش عالی گردآوری شد و در بخش دیگری از تحقیق با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۳۰ تن از مطلعین و دستاندرکاران آموزش عالی تحلیل مضمون صورت گرفت. یافتههای تحقیق پیش رو نشان میدهد افزایش جمعیت و رشد نرخ سواد پایه در کشور طی دهههای گذشته از یکسو و افزایش عدالت اجتماعی و آگاهی مردم از حق دانستن از سوی دیگر زمینه شکلگیری تقاضای اجتماعی آنها بوده است؛ نتیجه تحقیق نشان داده است درحالیکه امروزه سیاستهای کنشمندانه و همراهی آموزش با بازار اشتغال در سطح بینالمللی مورد تأکید است، تقاضای اجتماعی منجر به عدم اجرای آمایش سرزمینی در حوزه آموزش عالی و بنابراین به تأسیس بیرویه مراکز آموزشی، بیکاری زیاد فارغالتحصیلان دانشگاهی و درنتیجه شکلگیری سیاستهای انفعالی در حوزه آموزش عالی گردیده و آموزش از کیفیت دور شده است. بنابراین با توجه به وجود تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران که ریشه در کسب منزلت فرهنگی دارد رابطه علّی میان آموزش عالی و اشتغال متصور نیست؛ ازاینرو، نیاز به تحصیل و دانشگاه بهعنوان بُعد منزلتی آن همچنان وجود خواهد داشت.