محمد زاهدی اصل؛ فرهاد بزرافکن
چکیده
کودکان یکی از گروههای هدف نظام سیاستگذاری اجتماعی در ایران هستند که جایگاه رفاهی آنها تا به امروز محل مناقشه بوده است. بررسی روند تاریخی سیاستهای اجتماعی معطوف به کودکان در ایران میتواند نقشی در شناخت مشکلات مبتلابه این حوزه و به تبع آن کاهش آنها داشته باشد. این پژوهش به بررسی تحولات قانونگذاری و نهادی مربوط به کودکان از ...
بیشتر
کودکان یکی از گروههای هدف نظام سیاستگذاری اجتماعی در ایران هستند که جایگاه رفاهی آنها تا به امروز محل مناقشه بوده است. بررسی روند تاریخی سیاستهای اجتماعی معطوف به کودکان در ایران میتواند نقشی در شناخت مشکلات مبتلابه این حوزه و به تبع آن کاهش آنها داشته باشد. این پژوهش به بررسی تحولات قانونگذاری و نهادی مربوط به کودکان از زمان شکلگیری پارلمان در ایران میپردازد. روش انجام پژوهش از نوع اسنادی- تاریخی است. در این راستا، به بررسی قوانین و برنامههای اجتماع و رویکردهای کلی هر سه دورهی تاریخی به کودکی پرداخته شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که پهلوی اول مواجهه با کودکان را عموماً از زاویهی دولت-ملتسازی و نقش آنها در این زمینه مورد بررسی قرار داد و اگرچه اقداماتی برای حمایت از کودکان انجام شد اما دولت سعی داشت که عمدتاً نیازهای کودکان در قالب خیریهها و امور وقفی پاسخ داده شوند. در دوران پهلوی دوم، تلاشها در این زمینه به تدریج شکل سازمانیافتهتر و رسمیتر، عموماً در قالب سایر نهادها مانند خانواده به خود گرفت. در دوران جمهوری اسلامی ایران، کودک و کودکی محل توجه بیشتر و جامعتری از قانون اساسی گرفته تا سایر قوانین قرار گرفته، با این حال، تنشهای بین رویکردهای سنتی یا دینی و رویکردهای مدرن، تعیینکنندهی ماهیت اغلب سیاست-های معطوف به کودکی است که در بسیاری موارد منجر به محروم شدن کودکان از بسیاری حمایتها شده است.