محمود مهام
چکیده
تداوم زیست جمعی و استمرار جوامع انسانی در سرزمین موجب شکلیابی تدریجی متقابل جامعه و محیط بهصورت انواعی از مجتمعهای زیستی است. ارتباط جوامع انسانی با تنوع محیطی در پیشینه زیستی در فلات مرتفع ایران، پیدایی سه نوع جامعه (عشایری، روستایی و شهری) را موجب شد که بخشی از میراث طبیعی-انسانی بشر هستند. تغییر در آنها با هدفگذاری بهبود ...
بیشتر
تداوم زیست جمعی و استمرار جوامع انسانی در سرزمین موجب شکلیابی تدریجی متقابل جامعه و محیط بهصورت انواعی از مجتمعهای زیستی است. ارتباط جوامع انسانی با تنوع محیطی در پیشینه زیستی در فلات مرتفع ایران، پیدایی سه نوع جامعه (عشایری، روستایی و شهری) را موجب شد که بخشی از میراث طبیعی-انسانی بشر هستند. تغییر در آنها با هدفگذاری بهبود زندگی، نیازمند شناخت بافتِ مجتمعهای زیستی است تا به «پایداری» بینجامد. اسناد و برنامههای توسعهای، واجد پشتوانههای علمی-فنی هستند که بر ترکیب و نوع روابط قدرت در سطوح مختلف تاثیرگذارند. دستور کار 2030 هر چند از انسجام بالایی برخوردار میباشد امّا عملاً انعکاسِ مواجههی قدرتها با یکدیگر است. با توجه به محوریت «پایداری» در این سند، پرسش آغازین عبارت است از: «پایداری» توسعه در سند 2030 دارای چه سازوکار و کدام جهتگیری است؟ با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فرضیه زیر ارائه شده است: سند 2030 در تلطیف روابط شمال و جنوب و جایگزینی همکاری در سطح دادهها و اطلاعات از یک طرف و رقابت در سطحِ دانشی و نقش کاربری از طرف دیگر، تدوین گردیده است و با بخشینگری و غفلت از پیوندها(غذا و خاک «و» آب و انرژی)، بیتوجهی به مساله تقسیم منابع، تقلیلگرایی در مشارکت، نپرداختن به اندرکنش سوادِ زیستبومشناسی و زنجیره تامین مالی، نتوانسته تجمیع تجارب و یافتههای اسناد توسعهایِ پیشین باشد.