چنور دیداری؛ رضاعلی محسنی؛ محمد حسین بحرانی
چکیده
چکیده یکی از ویژگیهای کشورهای درحالتوسعه تمرکز شدید و تعادل نامتوازن است، برای ایجاد تعادل و توسعۀ همهجانبه در کشور مطالعه و پژوهش درباره مناطق کمتر توسعهیافته جهت برنامهریزیهای آینده امری لازم و ضروری میباشد، این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی استان کردستان پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن تلفیقی ...
بیشتر
چکیده یکی از ویژگیهای کشورهای درحالتوسعه تمرکز شدید و تعادل نامتوازن است، برای ایجاد تعادل و توسعۀ همهجانبه در کشور مطالعه و پژوهش درباره مناطق کمتر توسعهیافته جهت برنامهریزیهای آینده امری لازم و ضروری میباشد، این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه نیافتگی استان کردستان پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن تلفیقی از تحلیل محتوا و تحلیل مقایسهای است. از نرمافزار max QDA برای تحلیل محتوای مصاحبههای انجام شده با صاحبنظران استان و تحلیل مقایسهای آمار اخذ شده از مرکز آمار ایران در سال 1395 استفاده شده است. بر اساس دیدگاه پارسونز و گرب و نظریه دولتمحوری، تأثیر ایدئولوژی و ساختار قدرت بر خرده نظام فرهنگی و تأثیر خرده نظام فرهنگی بر خرده نظامهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، علل توسعهنیافتگی تبیین شده است. فرض اساسی این پژوهش که فرهنگ یک متغیر بسیار مهم در دستیابی به توسعه است، تأیید گردیده است. بر اساس دیدگاههای نظری، توسعه فرهنگی پیششرط توسعه همهجانبه است؛ بر اساس نتایج این پژوهش میتوان با تأکید بر نقش دولت، ساختار قدرت و ایدئولوژی در راستای حمایت و استفاده از ظرفیتهای قومی و بومی و تأکید بر این امر که محوریت توسعه مشارکت است. بر این اساس سیاستها و برنامهریزی فرهنگی در راستای مشارکت اقوام و نخبگان آنها، ارتقاء شاخصهای توسعه فرهنگی و استفاده از ظرفیت رسانه و صنایع فرهنگی از سوی نهادها، همچنین دوری از فرایندهای آسیبزایی مانند تبعیض و تمرکزگرایی، موجبات بهبود شاخصهای کیفیت زندگی، افزایش سرمایهگذاری اقتصادی و توسعه استان کردستان را فراهم میآورد.
محمدحسین پناهی
چکیده
ربع پایانی قرن بیستم با پدیده چرخش فرهنگی، به همراه پدیده پسامدرنیته و پساساختارگرایی، هم در بُعد واقعیت اجتماعی و هم در بُعد تحلیل اجتماعی، مصادف بوده است. این چرخش نهتنها نشاندهنده اهمیت یافتن بیشازپیش نقش فرهنگ در زندگی انسانها و در علوم انسانی و اجتماعی است، بلکه نشاندهنده فهم درستتر و عمیقتر از نقش و قدرت فرهنگ در ...
بیشتر
ربع پایانی قرن بیستم با پدیده چرخش فرهنگی، به همراه پدیده پسامدرنیته و پساساختارگرایی، هم در بُعد واقعیت اجتماعی و هم در بُعد تحلیل اجتماعی، مصادف بوده است. این چرخش نهتنها نشاندهنده اهمیت یافتن بیشازپیش نقش فرهنگ در زندگی انسانها و در علوم انسانی و اجتماعی است، بلکه نشاندهنده فهم درستتر و عمیقتر از نقش و قدرت فرهنگ در انواع ساحتهای زندگی بشری و تحلیل اجتماعی است، که مدتها تحتالشعاع عامل اقتصادی قرار گرفته بود. در این مقاله سعی میشود اولاً با پرداختن به موضوع توسعه فرهنگ و انواع و ابعاد آن اهمیت توسعه فرهنگ و توسعه فرهنگی مورد حث قرار گیرد. ثانیاً، سعی میشود با استفاده از مطالعات مفاخر در رابطه با نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان داده شود که توسعه عرصههای گوناگون جامعه بدون توسعه فرهنگ نه میتواند مداوم و پایدار باشد، و نه میتواند در جهت خودشکوفایی و تکامل انسانی قرار گیرد. بدین معنی توسعه عرصههای گوناگون جامعه باید توسعهای مبتنی بر فرهنگ ایرانی – اسلامی و یا به معنای دقیق کلمه «توسعه فرهنگی» باشد، تا تلاشهای کشور در جهت پیشرفت اسلامی ایرانی مقرون با موفقیت گردد.