نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیارجامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
2 دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی و رفاه اجتماعی
چکیده
امروزه مسئلۀ کودکان خیابانی از جمله آسیبهای اجتماعی کشور است. افزایش این پدیده بهرغم تمامی طرحها و اقداماتی که برای حل این معضل انجام گرفته است، نشان میدهد که باید به مطالعۀ این مداخلات و دلائل ناکارآمدی آنها از منظر خود گروه هدف پرداخت، از این رو در این مقاله در پی بررسی تجربۀ کودکان خیابانی از مداخلات سازمانهای رفاهی هستیم. این مطالعه با رویکرد کیفی و از طریق مصاحبه با جامعۀ هدف، در پی بررسی تجربۀ آنان از مداخلات صورت گرفته است، یافتههای حاصل از تحلیل مصاحبهها به همراه مشاهدات از میدان، بیانگر این مهم بوده است که کودکان خیابانی درک متفاوتی از اقدامات انجامشده برای رفع مشکلات خویش از سوی سازمانهای رفاهی دارند و عمدتاً این سازمانها را بهعنوان مخل آرامش و امنیت خود قلمداد میکنند تا تأمینکنندۀ آن. این مطالعه نشان میدهد که میان اولویت کودکان و سازمانهای مداخلهگر تفاوت جدی وجود دارد. همچنین تفسیر کودکان از عملکرد این سازمانها بسیار متفاوت از اهدافی است که سازمانهای رفاهی درنظر دارند، بهطوریکه خوانشی واژگونه از سوی کودکان از این عملکردها صورت میگیرد. این مطالعه نشان میدهد که مأموران این سازمانها، هم باید آموزش بیشتری ببینند و هم نظارت بهتری صورت گیرد. جدا از اجرا، در طراحی سیاستها نیز باید به نیازها و اولویتهای این کودکان توجه داشت.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Experience of Street Kids of Tehran Concerning Welfare Organizations’ Interventions
نویسندگان [English]
- Vahed Shalchi 1
- sima mirzababaie 2
2 researcher
چکیده [English]
The problem of street kids is one of the most important social issues of today in Iran. Despite all strategies and measures taken to solve this problem, an increase in the population of this group of kids can be seen, showing that more attention should be paid to this matter. In this article we will consider street kids’ experience with welfare organizations’ interventions. This article applies the qualitative approach and utilizes interviews for a better feedback. The results of the study show that street kids have different experiences regarding the welfare interventions, mostly seeing this organization as a barrier to their peace and safety, rather than a provider of them. This study shows that there is a significant difference between the welfare organizations’ objectives and the children’s priorities; also there is a huge difference between these organizations’ function and children’s interpretations, leading to an inverse reading by children of these organizations’ functionality. This research shows that the officials of these organizations must be better educated, and more supervision is needed as well. Meanwhile priorities must be set according to children and their needs.
کلیدواژهها [English]
- street kids
- experience concerning interventions
- hidden administrative corruption
- inverse reading
- gap in knowledge
- disparity of priorities