عرفان عبدی؛ احمد تقدیسی؛ جعفر توکلی
چکیده
یکی از استراتژیهای مورد توجه صاحب نظران و سیاستگذاران برای از بین بردن فقر، کاهش نابرابریها و کاهش بیکاری در کشورهای مختلف، تخصیص «اعتبارات خُرد» است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر اعتبارات خُرد دولتی بر کارآفرینی و اشتغال و توسعه پایدار روستایی شهرستان جوانرود انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب ...
بیشتر
یکی از استراتژیهای مورد توجه صاحب نظران و سیاستگذاران برای از بین بردن فقر، کاهش نابرابریها و کاهش بیکاری در کشورهای مختلف، تخصیص «اعتبارات خُرد» است. این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر اعتبارات خُرد دولتی بر کارآفرینی و اشتغال و توسعه پایدار روستایی شهرستان جوانرود انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت و هدف، به ترتیب از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی- تحلیلی میباشد جامعه آماری را تمام افراد روستایی شهرستان جوانرود که طی سالهای 1385-1395 از تسهیلات خُرد اعتباری دولتی صندوق کارآفرینی امید و بانک کشاورزی استفاده کردهاند، (921N=) را تشکیل میدهند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است. نتایج تحلیل رگرسیون اعتبارات خُرد روی متغیرهای مورد بررسی، با ضرایب 737/0، 336/0، 217/0، نشان میدهد که اعتبارات خُرد بترتیب در رتبه اول روی بُعد اقتصادی و رتبه دوم روی بُعد اجتماعی– فرهنگی و در رتبه سوم بر روی بُعد کالبدی تأثیرگذار بوده است. همچنین نتایج همبستگی پیرسون نشان میدهد که رابطه همبستگی مثبت و معناداری بین اعتبارات خُرد دولتی با ابعاد توسعۀ پایدار روستایی وجود دارد. در واقع اعتبارات خُرد دولتی توانسته است در ایجاد کارآفرینی و اشتغال پایدار و نهایتاً توسعه پایدار روستایی، درسطح 95 درصد اطمینان، نقش مهمی ایفا کند.
سهیلا صادقی فسائی؛ علی اصغر سعیدی؛ زینب شفیعی
چکیده
چکیده مقاله حاضر در پی مطالعه کیفی ابعاد و ویژگیهای جامعهشناختی کنش کارآفرینانه زنان خالق برندهای صنایعدستی است. در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال کلی هستیم که زنان در حوزه برندهای صنایعدستی چگونه کنش کارآفرینانه انجام میدهند و این کنش چه ابعاد و ویژگیهایی دارد؟ بنا بر فهم متعارف، کارآفرینی و خوداشتغالی زنان، پاسخی ...
بیشتر
چکیده مقاله حاضر در پی مطالعه کیفی ابعاد و ویژگیهای جامعهشناختی کنش کارآفرینانه زنان خالق برندهای صنایعدستی است. در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال کلی هستیم که زنان در حوزه برندهای صنایعدستی چگونه کنش کارآفرینانه انجام میدهند و این کنش چه ابعاد و ویژگیهایی دارد؟ بنا بر فهم متعارف، کارآفرینی و خوداشتغالی زنان، پاسخی به محدودیتهای بازار کار رسمی و یا خروج از انزوای حوزه خصوصی تلقی میشود و بهترین انتخاب برای ایجاد توازن میان نقشهای سنتی و نقشهای مدرن است. بر اساس این فهم متعارف، زنان به دلیل این که نتوانستهاند در بازارهای کار رسمی و بخش اشتغال رسمی ورود پیدا کنند به بخشهای غیررسمی و بازارهای اشتغال خانگی روی آوردهاند. همچنین در این دیدگاه زنان به عنوان افرادی در نظر گرفته میشوند که از حیث اقتصادی وابستهاند و تنها برای تأمین مخارج زندگی یا کسب درآمد بیشتر کار میکنند. اگرچه نویسندگان این مقاله منکر فهم متعارف نیستند اما نتایج مطالعه کیفی حاضر که حاصل مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته با 40 زن کارآفرین برندساز در حوزه صنایعدستی است، نشان میدهند که روایت زنان حاوی مفاهیم مهم دیگری است. مصاحبهشوندگان بازار کار رسمی را دستوری، انعطافناپذیر، یکنواخت و مطیعساز میدانند. مصاحبههای عمیق نشان میدهد که زنان کارآفرین برندساز کسانی نیستند که نتوانستهاند در بازار کار رسمی جذب شوند، بلکه آنها به دلیل محدودیتهای بخش رسمی در پی فراتر رفتن از ساختارهای موجود و قدم گذاشتن در مسیری خلاقانه و نو هستند. روایتها نشان می دهد که این زنان خوداشتغالی را از روی استیصال و یا فرار انتخاب نکردهاند بلکه آگاهانه و خودخواسته استقلال مالی، خلاقیت، رجحان وظیفه محوری بر دستور محوری و انعطافپذیری را انتخاب کردهاند.