فاطمه جعفری؛ محمدسعید ذکایی؛ محمد زاهدی اصل؛ فرشاد مومنی
چکیده
اشتغال غیررسمی از بخشهای قابلتوجه در اقتصاد ایران است که همراهی قوی با محرومیت اجتماعی دارد؛ زمانی که زنان وارد بازار کار میشوند، اشتغال غیررسمی مهمترین گزینۀ پیشِ روی آنهاست. هدف پژوهش پیش رو فهم سازوکارهای محرومیت ساز اشتغال غیررسمی و چگونگی برون رفت کارگران غیررسمی زن از این شرایط است. روش پژوهش از نوع کیفی با بهرهگیری ...
بیشتر
اشتغال غیررسمی از بخشهای قابلتوجه در اقتصاد ایران است که همراهی قوی با محرومیت اجتماعی دارد؛ زمانی که زنان وارد بازار کار میشوند، اشتغال غیررسمی مهمترین گزینۀ پیشِ روی آنهاست. هدف پژوهش پیش رو فهم سازوکارهای محرومیت ساز اشتغال غیررسمی و چگونگی برون رفت کارگران غیررسمی زن از این شرایط است. روش پژوهش از نوع کیفی با بهرهگیری از روش نظریۀ مبنایی است. جمعیت مطالعه کارگران غیررسمی زن استان تهران هستند که از طریق نمونهگیری هدفمند 32 نفر جهت مشارکت گزینش شدهاند. فنون دادهیابی مصاحبۀ عمیق و نیمه ساختاریافته است. جهت دادهکاوی از روش کدگذاری نظری بهره گرفته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اشتغال غیررسمی یک نوع سازوکار بقاگرایانه به شمار رفته و کارگران غیررسمی زن با سرمایۀ تهی و تجربۀ کاستیِ قدرت در چهارگانۀ حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی (نارسایی قدرت بخشی رسمیسازی) وارد این گستره شده، در آن میمانند و یا از آن خروج مییابند، از سویی کارگران در چرخۀ غیررسمیسازی، در یکی از مراحل پیشآگهی، آگاه ماندگی، کنشگری، واپس روی و رهاییبخشی قرار دارند. بر پایۀ پژوهش، مدل قدرت بخشی رسمیسازی از جمله سازوکارهای کمککننده به کارگران در فرایند رسمی سازی و دسترسی بیشتر به کف حمایت اجتماعی پایه است.