توسعه اجتماعی - رفاه اجتماعی -جهانی شدن -تعرضات خانوادگی -رضایت شغلی- مشارکت اجتماعی
مرادعلی منصوری رضی؛ صدیقه امینیان؛ رضا یازرلو؛ علیرضا اسماعیلی
چکیده
نتایج حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن بود که در گفتمان اشتغالزایی حاکم بر قوانین برنامههای توسعه، دال شناور «اشتغالزایی»، در قالب نشانههایی مرکزی مشتمل بر «تقلیل نرخ بیکاری» در قالب برنامه اول توسعه، «اشاعه و ترویج فرهنگ کار» در قالب برنامه دوم، «ایجاد اشتغال در مناطق کمتر توسعهیافته» در قالب برنامه ...
بیشتر
نتایج حاصل از تحلیل گفتمان حاکی از آن بود که در گفتمان اشتغالزایی حاکم بر قوانین برنامههای توسعه، دال شناور «اشتغالزایی»، در قالب نشانههایی مرکزی مشتمل بر «تقلیل نرخ بیکاری» در قالب برنامه اول توسعه، «اشاعه و ترویج فرهنگ کار» در قالب برنامه دوم، «ایجاد اشتغال در مناطق کمتر توسعهیافته» در قالب برنامه سوم، «رفع موانع اشتغالزایی» در قالب برنامه چهارم، «ایجاد اشتغال پایدار» در قالب برنامه پنجم و در آخر «نگرش کلان و فرابخشی به اشتغالزایی» در قالب برنامه ششم توسعه مسدود گردیده؛ اما در عرصه عمل، مفصلبندی گفتمانهای حاکم بر هر برنامه در حوزه اشتغال، حول نشانههای مرکزی مذکور، متمایز از یکدیگر بوده و نشانههای اصلی متفاوتی، نظام معنایی حاکم بر مفصلبندی گفتمان اشتغالزایی در برنامههای توسعه را شکل دادهاند؛ چرا که هر چند در شش برنامه توسعه کشور، اشتغالزایی سیاستی اصلی و برجسته در حوزه اشتغال و به تبع آن کاهش بیکاری لحاظ گردیده، اما بر مبنای سکوهای نظری و بسترهای هویتی دو جناح غالب (اصولگرا و اصلاحطلب)، از سویی در ادوار مختلف مجلس که نقش تصویبکننده سیاستگذاریها را بر عهده داشتهاند و از سویی در دولتهای مجری قوانین برنامههای توسعه، در قالب راهبردها و سازوکارهایی، اشتغالزایی پیگیری شده و رویکرد به مقوله اشتغال و اشتغالزایی نگرشی مبتنی بر اصول گفتمانیای بوده که بر آن دوره، تفوق و تسلط گفتمانی داشته است