توسعه اجتماعی - رفاه اجتماعی -جهانی شدن -تعرضات خانوادگی -رضایت شغلی- مشارکت اجتماعی
فاطمه درخشان؛ علی انتظاری؛ محمد حسین پناهی
چکیده
امروزه اقتصادفرهنگ، یک صنعت راهبردی در اقتصاد ملی کشورها است. سیاستگذاری در تولید، توزیع و مصرف محصولات فرهنگی از مهمترین وظایف دولتها در سطح جهان و محور اصلی توسعه اقتصادفرهنگ است. توسعهیافتگی اقتصادفرهنگ با ویژگیهای دولت و نوع عملکرد آن در ارتباط است. ایران با وجود منابع غنی فرهنگی، در شاخصهای اقتصادفرهنگ، فاصله زیادی ...
بیشتر
امروزه اقتصادفرهنگ، یک صنعت راهبردی در اقتصاد ملی کشورها است. سیاستگذاری در تولید، توزیع و مصرف محصولات فرهنگی از مهمترین وظایف دولتها در سطح جهان و محور اصلی توسعه اقتصادفرهنگ است. توسعهیافتگی اقتصادفرهنگ با ویژگیهای دولت و نوع عملکرد آن در ارتباط است. ایران با وجود منابع غنی فرهنگی، در شاخصهای اقتصادفرهنگ، فاصله زیادی با کشورهای توسعهیافته و حتی کشورهای مشابه خود مانند ترکیه دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگیها و عملکرد دولت ایران و ترکیه در اقتصادفرهنگ با رویکرد تطبیقی-تاریخی است. در جمعآوری دادهها از روشهای تحلیل اسناد و تحلیل ثانویه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که دولت ترکیه دارای ویژگیهای دولتهای توسعهگراست و در دورههای مختلف با پایبندی بر رویکرد نئولیبرالیسم و سکولاریسم و اصول اساسی در دستیابی به توسعه بهویژه فرهنگی، وجود وفاق نخبگانی و ثبات در برنامهها به رشد و پیشرفت صنایع فرهنگی در بعد اقتصادی کمک کرده است. در ایران پرهیز از رویکرد سرمایهدارانه و گرایش به رویکردهای عدالتمحور پس از انقلاب اسلامی منجر به حضور بیش از حد دولت در بخش فرهنگ و هنر و بهدنبال آن کمرنگ شدن حضور بخش خصوصی و مردمی شده است. همچنین تعدد نهادهای سیاستگذار و عدم وفاق نخبگانی، تعدد سیاستهای فرهنگی، فراهم نکردن زیرساختهای حقوقی و مادی و عدم وجود بسترهای مساعد بینالمللی و ناهمسازی با سیاستهای فرهنگی غربی در مقایسه با ترکیه، عامل توسعهنیافتگی اقتصادفرهنگ در ایران شده است.
توسعه اجتماعی - رفاه اجتماعی -جهانی شدن -تعرضات خانوادگی -رضایت شغلی- مشارکت اجتماعی
فرشاد جمالی تنها؛ محمدحسین پناهی
چکیده
حلقه مفقوده توسعه اقتصادی اجتماعی جوامع، عمدتاً فکری- فلسفی است که آن را باید در بازسازی اندیشهها و بهسازی فرآیندهای عمل و بازنگری در سیاستگذاری فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جستجو نمود. پس بازنگری در سیاستگذاری فرهنگی، بخصوص توسعهمحور نمودن شکل و محتوای سیستمهای آموزشی، از الزامات جهانی زندگی در هزاره سوم است. مسئله این پژوهش، ...
بیشتر
حلقه مفقوده توسعه اقتصادی اجتماعی جوامع، عمدتاً فکری- فلسفی است که آن را باید در بازسازی اندیشهها و بهسازی فرآیندهای عمل و بازنگری در سیاستگذاری فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جستجو نمود. پس بازنگری در سیاستگذاری فرهنگی، بخصوص توسعهمحور نمودن شکل و محتوای سیستمهای آموزشی، از الزامات جهانی زندگی در هزاره سوم است. مسئله این پژوهش، چیستی این اصلاحات آموزشی توسعهگرا برای ایران است. بینش نظری پژوهش «رویکرد قابلیت سازی یا توانمندسازی» میباشد. سه شاخص اساسی این رویکرد؛ مشارکت و آزادی انتخاب، عدالت اجتماعی - آموزشی و شایستگی، معرف مولفههای ساختاری و محتوایی نظام آموزش پرورش توسعهگراست؛ که تحقق آن در یک بافتارفرهنگی سیاسی منسجم و هماهنگ بین اجزاء و زیرنظامهای آن در جامعه امکانپذیر است. رویکرد پژوهش، کیفی، روش آن اسنادی و تطبیقی است. راهبرد تحلیلی، شامل تحلیل اسنادی و الگوی تطبیقی جرج بردی است. سه کشور مورد بررسی (کره جنوبی، مالزی و ترکیه) میباشند. نتایج نشان میدهد که فاصله نظام آموزش پرورش ایران، در مولفههای ساختاری و محتوایی، با رقبای توسعه ایران، زیاد است. الزامات ساختاری و محتوایی برای تحقق نظام آموزش پرورش توسعهگرا در ایران شامل؛ تدوین شاخصهای ارزیابی سند تحول: ایدهبرداری از کشورهای موفق، توجه به عدالت اجتماعی - آموزشی، تحقق چشم انداز مالی مندرج در سند تحول بنیادین؛ رفع موانع سیاسی احتمالی میباشد.