جمال محمدی؛ الهام مرادی نژاد؛ امین روشن پور
چکیده
لوطیها در شهر خرمآباد در حاشیهها و محلات پایین سکونت دارند و به مشاغل و فعالیتهای فرودستانه مشغولاند. فرهنگ کلیِ جامعه با به-حاشیهراندن این خردهفرهنگ از آن یک دیگریِ فرودست ساخته است که توان انطباق خود با تحولات جامعۀ مدرن را ندارد. پرسش این است که لوطیها این طردشدگی اجتماعی را چگونه در متن خردهفرهنگ خود تجربه میکنند. ...
بیشتر
لوطیها در شهر خرمآباد در حاشیهها و محلات پایین سکونت دارند و به مشاغل و فعالیتهای فرودستانه مشغولاند. فرهنگ کلیِ جامعه با به-حاشیهراندن این خردهفرهنگ از آن یک دیگریِ فرودست ساخته است که توان انطباق خود با تحولات جامعۀ مدرن را ندارد. پرسش این است که لوطیها این طردشدگی اجتماعی را چگونه در متن خردهفرهنگ خود تجربه میکنند. پژوهش حاضر با اتکا به نظریۀ خردهفرهنگ مکتب بیرمنگام و با بهکارگیری روش مردمنگاری انتقادی کوشیده است تا تجربۀ طرد اجتماعی نزد لوطیهای شهر خرمآباد را تحلیل کند. از طریق مصاحبۀ فردی روایتهای بیست نفر از لوطیهای این شهر از تجربۀ طرد اجتماعی گزارش و از طریق تحلیل مضمونی تفسیر شده است. طبق روایت لوطیها، آنها بیش از هر چیز از روابط همسایگی، مشارکت اجتماعی، میدانهای آموزشی و ورزشی و از قلمرو سبک زندگیِ مدرن طرد شدهاند. و علل این طرد بسته به موقعیت میتواند اصرار بر تداوم پیشۀ مطربی، فقر بیننسلی، تحقیر اجتماعی، تلقی ذاتگرایانه از لوطیبودن، تابوی ناپاکی، کلیشههای رایج، نداشتن اصالت عشیرهای و نوع بازنمایی رسانهای باشد. این طردشدگی در زندگی لوطیها واجد پیامدهای گوناگون است، از جمله فرودستی اقتصادی، منع ازدواجهای برونگروهی، مهاجرت به شهرهای دیگر، سرخوردگی از پیشۀ نوازندگی، انزجار از فرهنگ کلیِ جامعه، کتمان هویت خویش و احساس زائد بودن. در چنین وضعیتی، لوطیها راه چاره را در مقاومتهای خردهفرهنگی میبینند،