نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
این مقاله برسر آن است که چارچوب کلی نظریة برنامهریزی مارکسگرا و تحولات آن را در طی سالهای قرن بیستم و دهة اخیر ترسیم کند تا بتوان آن را با دیگر نظریههای برنامهریزی مقایسه کرد و بهاین ترتیب گامی دیگر در جهت تدقیق و تشریح نظریة برنامهریزی به طور کلی برداشت. این هدفی است که نویسنده مقاله تعقیب میکند، زیرا بر این باور است که هرنوع برنامهریزی نیازمند چارچوب تئوریک قوی میباشد و فقط اندیشیدن نظاممند و منسجم دربارة اهداف، آثار و فرایند فعالیتهایی که با عنوان برنامهریزی انجام میشود است که میتواند امکان برنامهریزی مفید وسازنده را فراهم آورد. اما از آنجا که نویسندگان پیرو مارکس مستقیماً نظریهای با عنوان نظریه برنامهریزی ارائه نکردهاند و برخلاف عمل برنامهریزی که به طور جدی از اتحاد شوروی شروع شد، در زمینة نظریه برنامهریزی پیشتاز نبودهاند، بهترین روش برای ترسیم مختصات یک نظریة برنامهریزی مارکسگرا، تعقیب تفسیرها و تحلیلهایی است که در طی یک دورة صد ساله دانشگاهیان علاقمند به آراء مارکس دربارة برنامه و برنامهریزی در کشورهای سوسیالیستی و سرمایهداری ارائه کردهاند و این همان روشی است که ما در این مقاله در پیش گرفتهایم.
بررسی ما نشان میدهد که اگرچه نه مارکس و نه مهمترین پیروان او در حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه، یعنی لنین و تروتسکی مطلب دندانگیری دربارة برنامهریزی نگفته بودند اما نفی نظام بازار و سرمایهداری و کوشش در جهت ایجاد نوعی مالکیت و بهرهبرداری اجتماعی منابع، خود به خود به دولتی کردن ابزار تولید و برنامهریزی انجامید. در این مرحله در نظر سوسیالیستها برنامهریزی امری بدیهی مینمود و نیازمند توجیه نظری نبود، اما با ظهور اولین مشکلات و پیامدها و ابهاماتی که پیش میآمد اندیشیدن به معنا و مفهوم برنامهریزی شروع شد. افزون بر این، از زمان رکود بزرگ در آغاز دهة 1930 میلادی و بویژه پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از دولتهای سرمایهداری غربی و پس از آن کشورهای در حال توسعه نیز کار برنامهریزی اقتصادی و کالبدی را شروع کردند و خود این موضوع پرسشهای زیادی را درباره ماهیت این برنامهریزیها و تفاوت آنها با یکدیگر برانگیخت. پاسخ صاحب نظران مارکسگرا به این پرسشها را میتوان نظریه برنامهریزی مارکسگرا نامید.
امروزه دیدگاههای نو مارکسگرا و پسا مارکسگرا (و از میان آنها نظریة تنظیم) هنوز بر اهمیت برنامهریزی تأکید دارند، اما کمتر متفکری برنامهریزی را جانشین بازار و تنها نظام سامان بخش اقتصاد به شمار میآورد. به نظر ایشان، آنچه در تجربة شوروی و متحدانش به عنوان سوسیالیسم و نظام غیرسرمایهدارانه فهمیده شد، متکی بر دو اصل مالکیت دولتی (به عنوان مالکیت اجتماعی) و برنامهریزی متمرکز (به عنوان جانشین مکانیزمهای بازار) بود. اما هر دوی اینها در عمل نتایج نامناسبی به بار آوردند، مالکیت دولتی خود به مانعی برای تحقق سوسیالیسم تبدیل شد و برنامهریزی متمرکز و از بالانیز نتوانست بسیج اجتماعی لازم برای توسعهای پایدار را فراهم آورد. با وجود این انتقادهای تند و تیز از تجربة کمونیسم، پسا مارکسگراها و نومارکسگراها هم مانند مارکسگراهای سنتی بشدت با سرمایهداری مخالفاند و آن را مشکل ساز و در نهایت ناعادلانه و غیر انسانی میدانند. به نظر ایشان سرمایهداری نمیتواند هیچ یک از انتخاب های اساسی که هر اقتصادی میبایست انجام دهد، را به نحو درست و کارآ تحقق بخشد.
یکی از مهمترین دیدگاههای پسا مارکسگرا نظریة تنظیم است.
تفاوت طرفداران نظریة تنظیم با مارکسگرایان سنتی این است که ایشان به جای حذف مالکیت خصوصی به نظام تنظیم یا ساماندهی توجه نشان میدهند[1] و خواهان ایجاد نظامی هستند که بخش خصوصی (شامل تعاونی)، دولت، بخش مدنی (فعالیتهای غیر منفعت طلبانه) و نوعی بانکداری دارای مسئولیت عمومی را در بربگیرد و شرایط مناسبتر و برابریگراتری از سرمایهداری به وجود آورد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Marxian Planning Theory: Development of a Marxian Idea of Planning
چکیده [English]
This paper aims to introduce main axioms of Marxian theory of planning, and its development during twentieth century as well as the recent decade, enabling reader to compare it with other theories. Although the practice of planning began in Soviet Union, Marxist writers were not pioneers in developing a distinct theory of planning. Therefore, to grasp the essence of a Marxian approach to planning, one has to follow all important interpretations and analyses that pro-Marx scholars have published on planning in the capitalist or socialist countries, during the aforementioned time span.
A historical review demonstrates that neither Marx nor none of his most distinguished disciples in Russian Social Democratic Workers Party, among them Lenin and Trotsky, had ever tried to explain planning as a distinct question per se significantly. However, negation of market mechanism and capitalism, as well as emphasizing on social ownership versus private property, automatically led to state ownership of productive sources and planning for exploiting them. In this stage, planning was considered a matter of routine by socialist thinkers. Therefore, there was no need for theorizing. Nevertheless, as the first bottlenecks and ambiguities appeared, deliberation on planning began. Furthermore, Great Depression of 1930s and destructions of Second World War brought about hot debates on what should be done to overcome capitalist cyclic crises and how capitalist planning could be recognized from socialist one. These questions and many other similar ones made Marxian thinkers, among others, to deliberate on planning as an important process of intervention in economy and society with very important good and bad results.
Today, Marxian scholars – including neo-Marxists and post-Marxists – still consider planning, an absolute necessity of the modern society, but few of them believe that planning should be the only regulating system of economy, and must substitute the market. Furthermore, all of them are against capitalism, claiming that this system is not able to carry on the basic choices of any economy, but few of them still believe that a state-owned means of production and central planning would lead to socialist society. Nowadays, post-Marxists, among them regulation theorists, emphasize on regime of regulation instead of ownership system and believe that by establishing a system that embraces private and cooperative sector, state sector and civil sector (non-profitable endeavors) and a banking system, with more responsibility and responsiveness towards the public, a more equalitarian and suitable condition may come about.
کلیدواژهها [English]
- Mode of Production
- Market System
- Planning System
- Regulation Theory
- Mode of Regulation
- System of Capital Accumulation