هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان اختلاف خانوادگی میباشد. در این پژوهش با روش پیمایش اطلاعات 400 خانوار با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونهگیری خوشهای، جمعآوری شد و مورد بررسی قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات به روش همبستگی رتبهای کندال (tau-b). و رگرسیون چند متغیره صورت پذیرفته و نتایج ذیل بدست ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان اختلاف خانوادگی میباشد. در این پژوهش با روش پیمایش اطلاعات 400 خانوار با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونهگیری خوشهای، جمعآوری شد و مورد بررسی قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیات به روش همبستگی رتبهای کندال (tau-b). و رگرسیون چند متغیره صورت پذیرفته و نتایج ذیل بدست آمده است:
بین مهارتهای ارتباطی زن و شوهر و میزان اختلاف خانوادگی، بین میزان یادگیری اختلاف در خانواده پدری و میزان اختلاف خانوادگی و بین میزان دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی و میزان اختلاف خانوادگی رابطه معناداری وجود دارد، که بر این اساس هر سه فرضیه تأیید شدند. ولی فرضیه پایگاه اجتماعی خانواده و میزان اختلاف خانوادگی تأیید نشد. نتایج رگرسیونی نیز ضریب تعیین را (378/0 = R2) مشخص کرده است، مقدار ضریب نشان میدهد که 8/37 درصد تغییرات در میزان اختلاف خانوادگی به چهار متغیر یاد شده مربوط میباشند. در مورد اهمیت و نقش متغیرهای مستقل در پیشگویی متغیر وابسته، از ضریب بتا استفاده گردیده که سهم هر کدام به ترتیب در مقایسه با یکدیگر به شرح ذیل میباشد:
مهارتهای ارتباطی زن و شوهر (635/0-)، میزان دخالت اطرافیان در زندگی زناشویی (239/0)، پایگاه اجتماعی خانواده (089/0-) و میزان یادگیری اختلاف در خانواده پدری (035/0). میباشد.
در پایان این نتیجه به دست آمد که میتوان با 95 درصد اطمینان گفت: بین عوامل اجتماعی مؤثر و میزان اختلاف خانوادگی رابطه معناداری وجود دارد.
در علوم مدیریت و جامعهشناسی سازمان، رفتار شهروند سازمانی (OCB)[1] به عنوان پدیدهای نوظهور بروز کرده است؛ پدیدهای که در آن از کارکنان به عنوان شهروند سازمانی انتظار میرود، بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کنند. اما این پدیده هم مانند سایر پدیدههای اجتماعی دیگر، از عوامل عدیدهای متأثر ...
بیشتر
در علوم مدیریت و جامعهشناسی سازمان، رفتار شهروند سازمانی (OCB)[1] به عنوان پدیدهای نوظهور بروز کرده است؛ پدیدهای که در آن از کارکنان به عنوان شهروند سازمانی انتظار میرود، بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت کنند. اما این پدیده هم مانند سایر پدیدههای اجتماعی دیگر، از عوامل عدیدهای متأثر است که یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر آن سرمایه اجتماعی است. به همین دلیل این مقاله با هدف سنجش میزان بروز رفتارشهروند سازمانی در بین کارکنان دانشگاه تبریز نگاشته شده تا تأثیر تک تک ابعاد سرمایه اجتماعی را بر تک تک ابعاد رفتار شهروند سازمانی تبیین نماید.
روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازهگیری پرسشنامه بسته پاسخ بوده و جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاه تبریز به تعداد 607 نفر میباشد. حجم نمونه بدست آمده به تعداد 235 نفر بوده که به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی به نسبت سطوح طبقات، تخصیص داده شدهاند.
نتایج بدست آمده با در نظر گرفتن اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته، نشان میدهد که رفتار شهروند سازمانی، بیشتر متأثر از اعتماد نهادی و انسجام اجتماعی بوده است. همچنین میزان اثرات تحلیل شده نشان میدهد که 25 درصد تغییرات متغیر وابسته، توسط متغیرهای مستقل مورد استفاده، تبیین شدهاند.
موضوع بهبود و رفاه مانند بسیاری از پدیدهها به لحاظ ارتباط آن با انسان چند بُعدی و نیز ارتباط آن با یک مجموعه کلی، نیازمند شناخت قابل قبولی از موضوعات گوناگون مرتبط است. این تحقیق با کاربرد مفاهیم میان رشتهای و با بهرهگیری از روش پیمایشی، موضوع «رفاه اجتماعی» را مورد بحث قرار داده است. بدین منظور در ابتدا به ارائه مهمترین ...
بیشتر
موضوع بهبود و رفاه مانند بسیاری از پدیدهها به لحاظ ارتباط آن با انسان چند بُعدی و نیز ارتباط آن با یک مجموعه کلی، نیازمند شناخت قابل قبولی از موضوعات گوناگون مرتبط است. این تحقیق با کاربرد مفاهیم میان رشتهای و با بهرهگیری از روش پیمایشی، موضوع «رفاه اجتماعی» را مورد بحث قرار داده است. بدین منظور در ابتدا به ارائه مهمترین دیدگاههای سیاست اجتماعی و راهکارهای ارائه شده از سوی این دیدگاهها درباره برقراری رفاه اجتماعی پرداخته و با برجسته ساختن «دیدگاه دولت فعال» به تشریح چگونگی برقراری رفاه اجتماعی با استناد به این دیدگاه پرداخته شده است. در ادامه، این پژوهش نشان میدهد از آنجایی که برقراری رفاه اجتماعی مستلزم تطبیق تابع رفاه دولت (برنامههای رفاهی دولت) و تابع رفاه اجتماعی (نیازهای رفاهی مردم) است و حاصل تحلیل پیمایشی (نیاز سنجی) در بین شهروندان تهرانی نشان داد که 60 درصد پاسخگویان اشتغال را مهمترین نیاز حال حاضر شرایط ایران دانستهاند، و با توجه به نرخ بالای بیکاری در سالهای اخیر، ایجاد اشتغال توسط دولت به نوعی میتواند توفیقی در برقراری رفاه اجتماعی از طریق تطبیق توابع یاد شده باشد.
این مقاله برسر آن است که چارچوب کلی نظریة برنامهریزی مارکسگرا و تحولات آن را در طی سالهای قرن بیستم و دهة اخیر ترسیم کند تا بتوان آن را با دیگر نظریههای برنامهریزی مقایسه کرد و بهاین ترتیب گامی دیگر در جهت تدقیق و تشریح نظریة برنامهریزی به طور کلی برداشت. این هدفی است که نویسنده مقاله تعقیب میکند، زیرا بر این باور ...
بیشتر
این مقاله برسر آن است که چارچوب کلی نظریة برنامهریزی مارکسگرا و تحولات آن را در طی سالهای قرن بیستم و دهة اخیر ترسیم کند تا بتوان آن را با دیگر نظریههای برنامهریزی مقایسه کرد و بهاین ترتیب گامی دیگر در جهت تدقیق و تشریح نظریة برنامهریزی به طور کلی برداشت. این هدفی است که نویسنده مقاله تعقیب میکند، زیرا بر این باور است که هرنوع برنامهریزی نیازمند چارچوب تئوریک قوی میباشد و فقط اندیشیدن نظاممند و منسجم دربارة اهداف، آثار و فرایند فعالیتهایی که با عنوان برنامهریزی انجام میشود است که میتواند امکان برنامهریزی مفید وسازنده را فراهم آورد. اما از آنجا که نویسندگان پیرو مارکس مستقیماً نظریهای با عنوان نظریه برنامهریزی ارائه نکردهاند و برخلاف عمل برنامهریزی که به طور جدی از اتحاد شوروی شروع شد، در زمینة نظریه برنامهریزی پیشتاز نبودهاند، بهترین روش برای ترسیم مختصات یک نظریة برنامهریزی مارکسگرا، تعقیب تفسیرها و تحلیلهایی است که در طی یک دورة صد ساله دانشگاهیان علاقمند به آراء مارکس دربارة برنامه و برنامهریزی در کشورهای سوسیالیستی و سرمایهداری ارائه کردهاند و این همان روشی است که ما در این مقاله در پیش گرفتهایم.
بررسی ما نشان میدهد که اگرچه نه مارکس و نه مهمترین پیروان او در حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه، یعنی لنین و تروتسکی مطلب دندانگیری دربارة برنامهریزی نگفته بودند اما نفی نظام بازار و سرمایهداری و کوشش در جهت ایجاد نوعی مالکیت و بهرهبرداری اجتماعی منابع، خود به خود به دولتی کردن ابزار تولید و برنامهریزی انجامید. در این مرحله در نظر سوسیالیستها برنامهریزی امری بدیهی مینمود و نیازمند توجیه نظری نبود، اما با ظهور اولین مشکلات و پیامدها و ابهاماتی که پیش میآمد اندیشیدن به معنا و مفهوم برنامهریزی شروع شد. افزون بر این، از زمان رکود بزرگ در آغاز دهة 1930 میلادی و بویژه پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از دولتهای سرمایهداری غربی و پس از آن کشورهای در حال توسعه نیز کار برنامهریزی اقتصادی و کالبدی را شروع کردند و خود این موضوع پرسشهای زیادی را درباره ماهیت این برنامهریزیها و تفاوت آنها با یکدیگر برانگیخت. پاسخ صاحب نظران مارکسگرا به این پرسشها را میتوان نظریه برنامهریزی مارکسگرا نامید.
امروزه دیدگاههای نو مارکسگرا و پسا مارکسگرا (و از میان آنها نظریة تنظیم) هنوز بر اهمیت برنامهریزی تأکید دارند، اما کمتر متفکری برنامهریزی را جانشین بازار و تنها نظام سامان بخش اقتصاد به شمار میآورد. به نظر ایشان، آنچه در تجربة شوروی و متحدانش به عنوان سوسیالیسم و نظام غیرسرمایهدارانه فهمیده شد، متکی بر دو اصل مالکیت دولتی (به عنوان مالکیت اجتماعی) و برنامهریزی متمرکز (به عنوان جانشین مکانیزمهای بازار) بود. اما هر دوی اینها در عمل نتایج نامناسبی به بار آوردند، مالکیت دولتی خود به مانعی برای تحقق سوسیالیسم تبدیل شد و برنامهریزی متمرکز و از بالانیز نتوانست بسیج اجتماعی لازم برای توسعهای پایدار را فراهم آورد. با وجود این انتقادهای تند و تیز از تجربة کمونیسم، پسا مارکسگراها و نومارکسگراها هم مانند مارکسگراهای سنتی بشدت با سرمایهداری مخالفاند و آن را مشکل ساز و در نهایت ناعادلانه و غیر انسانی میدانند. به نظر ایشان سرمایهداری نمیتواند هیچ یک از انتخاب های اساسی که هر اقتصادی میبایست انجام دهد، را به نحو درست و کارآ تحقق بخشد.
یکی از مهمترین دیدگاههای پسا مارکسگرا نظریة تنظیم است. تفاوت طرفداران نظریة تنظیم با مارکسگرایان سنتی این است که ایشان به جای حذف مالکیت خصوصی به نظام تنظیم یا ساماندهی توجه نشان میدهند[1] و خواهان ایجاد نظامی هستند که بخش خصوصی (شامل تعاونی)، دولت، بخش مدنی (فعالیتهای غیر منفعت طلبانه) و نوعی بانکداری دارای مسئولیت عمومی را در بربگیرد و شرایط مناسبتر و برابریگراتری از سرمایهداری به وجود آورد.
در ادبیات علوم اجتماعی انزوا به وضعیت عینی کنارهگیری و محرومیت از تعاملات و فضاهای اجتماعی اطلاق میشود. اگر چه این موضوع صدها سال برای بشریت مطرح بوده، اما تنها در 50 سال گذشته بطور نظاممند مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله به بررسی چگونگی کنارهگیری دانشجویان و ارتباط اعتماد اجتماعی با آن میپردازد. کنارهگیری اجتماعی با ...
بیشتر
در ادبیات علوم اجتماعی انزوا به وضعیت عینی کنارهگیری و محرومیت از تعاملات و فضاهای اجتماعی اطلاق میشود. اگر چه این موضوع صدها سال برای بشریت مطرح بوده، اما تنها در 50 سال گذشته بطور نظاممند مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله به بررسی چگونگی کنارهگیری دانشجویان و ارتباط اعتماد اجتماعی با آن میپردازد. کنارهگیری اجتماعی با سه مؤلفه عضویت در انجمنها و گروهها، پیوند اجتماعی و روابط اجتماعی سنجیده شده است. متغیر مستقل اصلی، اعتماد اجتماعی است که با سه بُعد اعتماد نهادی، اعتماد تعمیمیافته و اعتماد بینفردی سنجیده شدهاست. روش تحقیق از نوع پیمایش است. دادهها از طریق پرسشنامه ساختاریافته از 361 دانشجو که به روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب شدند، گردآوری شدهاست. از روشهای آماری آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار سنجش، ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیهها، تحلیل واریانس برای آزمون مقایسه میانگینها و رگرسیون برای سنجش مدل تحلیلی استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد بین اعتماد اجتماعی و انزوایاجتماعی دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد. ضریب همبستگی بدست آمده برای این متغیر برابر 294/0- با سطح معناداری 000/0=P، بیانگر رابطه منفی و معکوس بین دو متغیر یاد شده میباشد. بر این اساس میتوان گفت کنارهگیری اجتماعی دانشجویان به طور جدی تحت تأثیر چگونگی اعتماد اجتماعی آنها قرار دارد. با کاهش اعتماد اجتماعی دانشجویان، انزوای اجتماعی آنها بیشتر و با افزایش اعتماد، انزوای اجتماعی آنها کمتر میشود. همچنین بین پایگاه اقتصادی - اجتماعی و انزوای اجتماعی دانشجویان رابطه معنادار منفی و معکوس وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان میدهد که 14 درصد از واریانس متغیر انزوای اجتماعی توسط 3 متغیر اعتماد تعمیمیافته، درآمد والدین واعتماد بینفردیتبیین میشود. به این ترتیب دادههای تجربی مؤید دیدگاههای نظری مطرح شده در چارچوب نظری مقاله میباشد. در مجموع، با توجه به چگونگی انزوای اجتماعی موجود، لازم است با اتخاذ سیاستهای مناسب در راستای فعال سازی و انگیزهبخشی به دانشجویان، زمینههای شکلگیری انزوای اجتماعی را از بین برد تا از آسیبهای اجتماعی پس از آن نیز جلوگیری شود.
سرمایهاجتماعی متشکل از اجزایی همچون اعتماد، آگاهی، مشارکت و شبکه میباشد. سرمایهاجتماعی نوعی محصول اجتماعی، ناشی از تعامل اجتماعی است. یکی از خصوصیات ویژه سرمایهاجتماعی این است که برخلاف سرمایه فیزیکی با مصرف زیاد از بین نمیرود و مستهلک نمیشود، بلکه رشد پیدا میکند و قویتر میشود. ازآنجایی که تعاونیها مکانهایی هستند که باید سرشار از ...
بیشتر
سرمایهاجتماعی متشکل از اجزایی همچون اعتماد، آگاهی، مشارکت و شبکه میباشد. سرمایهاجتماعی نوعی محصول اجتماعی، ناشی از تعامل اجتماعی است. یکی از خصوصیات ویژه سرمایهاجتماعی این است که برخلاف سرمایه فیزیکی با مصرف زیاد از بین نمیرود و مستهلک نمیشود، بلکه رشد پیدا میکند و قویتر میشود. ازآنجایی که تعاونیها مکانهایی هستند که باید سرشار از روح همدلی و یگانگی، اعتماد، آگاهی و مشارکت باشند، هدف این تحقیق بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در موفقیت تعاونیهای تولیدی شهر یزد میباشد.
این تحقیق از نوع توصیفی- تبیینی است که از نظر زمانی مقطعی، و از نظر روش اجرا پیمایش و به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ وسعت پهنانگر میباشد. حجم نمونه 128 نفر میباشد که با روش طبقهای متناسب و به وسیله فرمول کوکران برآورد شده است. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه میباشد. اعتبار پرسشنامه با استفاده از اعتبار محتوایی و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ تعیین گردیده است و دادهها به وسیله نرم افزار spss تحلیل شدهاند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که میزان میانگین اعتماد اجتماعی پاسخگویان برابر است با 46/47، میانگین هنجار اجتماعی پاسخگویان 11/44، میانگین آگاهی اجتماعی برابر است با 61/41، و میانگین مشارکت اجتماعی برابر است با 56/44 که میزان آنها کمتر از حد متوسط است. به طور کلی میانگین سرمایهاجتماعی در تعاونیهای تولیدی شهر یزد در این تحقیق برابر است با 75/46 و میانگین موفقیت تعاونیها برابر است با 77/38 که میزان آنها از حد متوسط پایینتر است. این یافتهها نشان میدهد که از میان ابعاد سرمایهاجتماعی میزان آگاهی اجتماعی پاسخگویان از ابعاد دیگر کمتر و میزان اعتماد اجتماعی بیشترین مقدار را داراست. با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون مشخص گردید که رابطه بین متغیر سن، تحصیلات، درآمد و ابعاد سرمایه اجتماعی با میزان موفقیت تعاونیها معنادار و مستقیم است. همچنین از رگرسیون چندگانه با روش گام به گام برای بررسی تأثیر متغیرهای مستقل بر موفقیت تعاونیها استفاده شده است که نشان داد از بین متغیرهای مستقل تنها دو بُعد از ابعاد سرمایه اجتماعی یعنی شبکه اجتماعی و هنجار اجتماعی، به عنوان متغیر مستقل، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان موفقیت تعاونیها داشتهاند.
از دیدگاه جامعه شناسان شهری و شهرسازان انسانگرا، اعتماد ستون فقرات اجتماعات محلی بوده و منجر به افزایش کارآیی و ارتقاء کیفیت زندگی در آنها میشود. از این رو هدف اصلی این تحقیق، بررسی ارتباط بین میزان کارآیی اجتماع محوری محله دولاب با میزان اعتماد در بین ساکنین این محله میباشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن جهت گردآوری ...
بیشتر
از دیدگاه جامعه شناسان شهری و شهرسازان انسانگرا، اعتماد ستون فقرات اجتماعات محلی بوده و منجر به افزایش کارآیی و ارتقاء کیفیت زندگی در آنها میشود. از این رو هدف اصلی این تحقیق، بررسی ارتباط بین میزان کارآیی اجتماع محوری محله دولاب با میزان اعتماد در بین ساکنین این محله میباشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش پیمایش و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که محله دولاب، یک محله اجتماع محور است ولی به دلیل بالا نبودن میزان اعتماد ساکنین محله به نهادهای محلی فعال در زمینه شهرسازی، در حال حاضر نمیتواند از مزیتهای اجتماع محوری خود استفاده کند و این محوریت اجتماعی نیز به دلیل فقدان اعتماد در محله روز به روز در حال کاهش است. بنابراین توصیه میشود که قبل از هر اقدام شهرسازی در محله دولاب، زمینههای لازم جهت ارتقای اعتماد ساکنین نسبت به نهادهای مرتبط شهری و محلی ایجاد شده و از هر گونه اقدامی که منجر به کاهش میزان اعتماد ساکنین میشود پرهیز شود. این تحقیق معتقد است که نظام شهرسازی در ایران بایستی به سمت رویکرد برنامهریزی اجتماع محور با محوریت اعتمادسازی سوق داده شود.
مقالهشناسی ده شمارة فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعة اجتماعی، معصومه بابامحمدی
بیشتر
مقالهشناسی ده شمارة فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعة اجتماعی، معصومه بابامحمدی