کرم حبیب پور گتابی؛ مرتضی قلیچ؛ فرهاد بزرافکن
چکیده
نظر به اهمیت و ضرورت آگاهی از اثرگذاری خدمات اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری بر کیفیت زندگی بازنشستگان، تحقیق حاضر با استفاده از طرح ارزشیابی و روششناسی کمّی (روش پیمایش با تکنیک پرسشنامه)، به ارزیابی این اثرگذاری در چهار خدمت بیمة تکمیلی، وام ضروری، کمکهزینههای عصا، عینک، سمعک و سفر، و تورهای مسافرتی زیارتی و سیاحتی، ...
بیشتر
نظر به اهمیت و ضرورت آگاهی از اثرگذاری خدمات اجتماعی و فرهنگی صندوق بازنشستگی کشوری بر کیفیت زندگی بازنشستگان، تحقیق حاضر با استفاده از طرح ارزشیابی و روششناسی کمّی (روش پیمایش با تکنیک پرسشنامه)، به ارزیابی این اثرگذاری در چهار خدمت بیمة تکمیلی، وام ضروری، کمکهزینههای عصا، عینک، سمعک و سفر، و تورهای مسافرتی زیارتی و سیاحتی، و پیشنهادها برای بهبود این اثربخشی پرداخته است. جامعة آماری تحقیق شامل کلیة بازنشستگان ساکن در سرتاسر کشور که از چهار خدمت نامبرده استفاده کردهاند که از بین آنها، 1317 نفر به عنوان حجم نمونه در 5 پهنة استانی با استفاده از روشهای نمونهگیری تصادفی ساده با استراتژی جدول اعداد تصادفی و براساس ملاک تعداد جمعیت بازنشستگان در هر پهنة استانی و استان متعلق هر پهنه انتخاب و مورد پیمایش تلفنی قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که گرچه بازنشستگان بطور نسبی از خدمات اجتماعی و فرهنگی صندوق با ابتنای بر چهار خدمت مورد بررسی ناراضیاند، اما در مجموع ارزیابی مثبتی از اثربخشی این خدمات بر کیفیت زندگیشان دارند. نتایج تحقیق، گرچه بر دو وجه همزیستی نارضایتی بازنشستگان و کارآمدی خدمات صندوق در کیفیت زندگی بازنشستگان دلالت دارد، اما به نظر میرسد اثربخشی بهینة این خدمات، نیازمند بازتعریف و جریانسازی بازنشستگی و کیفیت زندگی آنها براساس مفاهیم بازنشستگی فعال و کیفیت زندگی ذهنیتگراست.
کرم حبیب پور گتابی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق را، متون سیاست آموزشی مندرج در قوانین برنامه توسعه در دو دوره پیش و بعد از انقلاب اسلامی ایران تشکیل میدهند. یافتهها نشان داد که حکومتمندی حاکم بر سیاست آموزشی در ایران، حکومتمندی نومحافظهکار است که با ایدههای مسلطی همچون بازگشت به گذشته، حفظ و تثبیت نظم، توجه به ارزشها، هژمونی دولت و تمرکزگرایی مشخص میشود. سیاستهای آموزشی ایران، از طریق ترکیبی از تکنولوژیهای سلطه / قدرت (حکومت بر دیگران) و خود (حکومت بر خود) اتفاق میافتند. همچنین، سوبژکتیویتههای سیاست آموزشی در برنامههای توسعه پیش و بعد از انقلاب، شکل متفاوتی داشتهاند. بهطوریکه در برنامههای پیش از انقلاب، مهمترین ویژگی سوژهها عمدتاً شامل فنیگرایی، حرفهایگریی، اشتغالزایی و کارآفرینی است، اما در زمان بعد از انقلاب، وجه اخلاقی سوژهها، در کنار وجه حرفهای، غالب گشت. دلالت نتایج بر آن است که هدف غایی سیاست آموزشی در ایران، هدایت رفتار سوژهها وفقِ ارزشهای غایی حکومتمندی نومحافظهکار است.