حامد تشویشی؛ احسان رحمانی خلیلی
چکیده
کیفیت زندگی و ضرورت پرداخت به آن یکی از موضوعات اساسی است که چگونگی زیست اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد. عوامل مختلفی هستند که بر کیفیت زندگی اثرگذارند در این بین، دینداری یکی از منابع اثرگذار در کیفیت زندگی تلقی میشود که از طریق میانجیگرهای اعتماد و مشارکت اجتماعی میتواند تاثیرات متفاوتی در کیفیت زندگی داشته باشد. هدف پژوهش ...
بیشتر
کیفیت زندگی و ضرورت پرداخت به آن یکی از موضوعات اساسی است که چگونگی زیست اجتماعی را مورد بررسی قرار میدهد. عوامل مختلفی هستند که بر کیفیت زندگی اثرگذارند در این بین، دینداری یکی از منابع اثرگذار در کیفیت زندگی تلقی میشود که از طریق میانجیگرهای اعتماد و مشارکت اجتماعی میتواند تاثیرات متفاوتی در کیفیت زندگی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر دینداری روی کیفیت زندگی شهروندان منطقه پردیسان قم از طریق میانجیگرهای اعتماد و مشارکت اجتماعی است. این پژوهش به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیۀ افراد پردیسان قم به تعداد 200000 نفر بوده است. روش نمونهگیری این پژوهش به شیوة خوشهای چند مرحلهای در بین 384 نفر از شهروندان پردیسان قم انجام گرفته و دادههای پرسشنامهها در نرمافزار آماری 24SPSS و 24 AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج بررسی مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد تاثیر دینداری بر کیفیت زندگی 08/0، تاثیر دینداری بر مشارکت اجتماعی برابر 47/0، روی اعتماد اجتماعی برابر 18/0، مشارکت اجتماعی روی کیفیت زندگی برابر 29/0، اعتماد اجتماعی روی کیفیت زندگی برابر 55/0، تاثیر دینداری از طریق میانجیگر مشارکت اجتماعی روی کیفیت زندگی برابر 14/0، و از طریق اعتماد اجتماعی برابر 099/0 ارزیابی شد. بنابراین فرضیههای تحقیق به غیر از تاثیر مستقیم دینداری روی کیفیت زندگی تایید شده است.
سیما ناظری؛ اصغر مهاجری؛ حمید انصاری
چکیده
با رویکرد بین رشتهی، سهم عامل راهبردی "راهبری گروههای مرجع را در برساخت کیفیت زندگی در قلمرو پژوهشی مناطق 10 و 17 شهرداری شهر تهران در سال 1399 "، سنجش کردیم. با بهرهمندی از رویکرد نظری تلفیقی و روش ترکیبی همزمان؛ با روش کمی، 315 خانوار را به شیوههای نمونهگیری خوشه فضایی و G power از جامعهی آماری پژوهش، انتخاب، پیمایش ...
بیشتر
با رویکرد بین رشتهی، سهم عامل راهبردی "راهبری گروههای مرجع را در برساخت کیفیت زندگی در قلمرو پژوهشی مناطق 10 و 17 شهرداری شهر تهران در سال 1399 "، سنجش کردیم. با بهرهمندی از رویکرد نظری تلفیقی و روش ترکیبی همزمان؛ با روش کمی، 315 خانوار را به شیوههای نمونهگیری خوشه فضایی و G power از جامعهی آماری پژوهش، انتخاب، پیمایش و با روشهای کیفی (مصاحبه، مشاهده و فوکوس گروپ) بررسیهای پویشی را انجام دادیم تا واریانس کیفیت زندگی ساکنان مناطق مزبور را توصیف و نقش گروههای مرجع را در برساخت آن تبیین نماییم. یافتهها نشان میدهد، اولویت ساکنان محلهی هاشمی (منطقه 10) در انتخاب گروههای مرجع، اجتماعی و مذهبی و محله یافتآباد (منطقه 17) اقتصادی و مدنی است. میانگین کیفیت زندگی این دو محله به دلیل تفاوت گروههای مرجعشان، تفاوت معنیداری دارند. از طرفی ساکنان محلههای پژوهشی که براساس متغیرهای زمینهی، زیستی و ارتباطیشان، گروه مرجع خویش را انتخاب کردند، ابعاد ذهنی و عینی کیفیت زندگیشان را براساس معیارها و قضاوتهای گروههای مرجعشان در سطح کنشی تعریف و برساخت میکنند. از طرف دیگر گروههای مرجع به عنوان یک خرده نظام در تعامل با نظام مدیریت شهری در برنامهریزیهای رفاهی در سطح ساختاری در برساخت کیفیت زندگی محلهها تاثیر میگذارند.