پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جامعهشناسی بر میزان دینداری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفته است. چارچوب نظری تحقیق، برگرفته از آراء «یواخیم واخ»، «جرج استولز»، «پیتربرگر»، «گلاک و استارک» میباشد. بر اساس چارچوب نظری منتخب متغیرهایی از قبیل پایگاه اجتماعی – اقتصادی، هویت قومی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جامعهشناسی بر میزان دینداری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفته است. چارچوب نظری تحقیق، برگرفته از آراء «یواخیم واخ»، «جرج استولز»، «پیتربرگر»، «گلاک و استارک» میباشد. بر اساس چارچوب نظری منتخب متغیرهایی از قبیل پایگاه اجتماعی – اقتصادی، هویت قومی و سکولاریزه شدن به عنوان عوامل موثر بر میزان دینداری شناخته شدند.
اطلاعات پژوهش با روش پیمایشی، از نمونهای با حجم 400 نفر از جمعیت آماری 14099 نفری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز که با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب گردیده، جمعآوری شده و مراحل آماری آن با استفاده از نرم افزارSPSSV16 انجام شده است.
نتایج مربوط به تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان میدهد که متغیرهای مستقل این تحقیق 37 درصد از واریانس دینداری را تبیین کردهاند. همچنین نتایج به دست آمده از ضرایب B نیز نشان میدهد که سکولاریزه شدن تاثیر معنیدار و معکوسی بر میزان دینداری دارد. نتایج بدست آمده نشان داد که بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان دینداری رابطه معنادار و معکوسی وجود دارد. در حالیکه بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان دنیوی شدن رابطهای وجود ندارد، میزان دنیوی شدن در مردان بیشتر است .هم چنین بین متغیر هویت قومی و میزان دینداری ارتباطی دیده نشد.
سلامت، اساسی ترین جزء رفاه جامعه به شمار میرود و در این میان سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامتی انسان بیش از مداخلات پزشکی و پرستاری به عوامل اجتماعی و اقتصادی وابسته است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش، آن است که رابطه نحوه گذران اوقات فراغت به عنوان یکی از عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سلامت اجتماعی را مورد بررسی قرار ...
بیشتر
سلامت، اساسی ترین جزء رفاه جامعه به شمار میرود و در این میان سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سلامتی انسان بیش از مداخلات پزشکی و پرستاری به عوامل اجتماعی و اقتصادی وابسته است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش، آن است که رابطه نحوه گذران اوقات فراغت به عنوان یکی از عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سلامت اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با استفاه از روش پیمایش، به صورت مقطعی و با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحلهای با حجم نمونه 235 نفر در بین جوانان 15-29 سال شهر بستان آباد انجام شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که میزان سلامت اجتماعی در بین جامعه آماری در حد متوسطی بوده ورابطه معنادار و همبستگی مستقیم و مثبتی بین میزان رضایت از اوقات فراغت (sig= 0/000)( r=/294)و نحوهگذران اوقات فراغت با فراغتهای اجتماعی (sig=0/000)( r=/350) و عملی- جسمانی (sig=0/004) (r=/118) وجود دارد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که میزان رضایت از اوقات فراغت و همچنین گذران اوقات فراغت با فعالیتهای اجتماعی و عملی- جسمانی بر سلامت اجتماعی افراد تاثیر مثبتی دارد.
دور افتاده بودن، حاشیهای بودن و حس ناپایداری در مناطق مرزی اغلب به عنوان عوامل موقعیتی به ضرر توسعه این مناطق عمل میکنند. اهمیت استراتژیک این مناطق نیازمند دخالت عامل بیرونی برای توسعه و استفاده از قابلیتهای موقعیتی این مناطق است. در نواحی مرزی تعاونیهای مرزنشینان، میتوانند نقش عمدهای در امنیت وتوسعه پایدار سرزمینی ایفا ...
بیشتر
دور افتاده بودن، حاشیهای بودن و حس ناپایداری در مناطق مرزی اغلب به عنوان عوامل موقعیتی به ضرر توسعه این مناطق عمل میکنند. اهمیت استراتژیک این مناطق نیازمند دخالت عامل بیرونی برای توسعه و استفاده از قابلیتهای موقعیتی این مناطق است. در نواحی مرزی تعاونیهای مرزنشینان، میتوانند نقش عمدهای در امنیت وتوسعه پایدار سرزمینی ایفا کنند. استان خراسان جنوبی به عنوان یک استان مرزی هم از اهمیت استراتژیک بسیار فراوانی در تأمین امنیت ملی برخوردار است و هم یکی از توسعه نیافته ترین مناطق کشور به شمار میرود، که در توسعه آن میتوان بر پتانسیلهای بخش تعاون تاکید کرد. در این استان با بیش از 430 کیلومتر مرز مشترک با کشور افغانستان، 12 مورد از این تعاونیها ایجاد شدهاند.
روش شناسی در این پژوهش شامل بررسی اسنادی و پیمایش میدانی است. در پیمایش میدانی از روشهای مشاهده میدانی، مصاحبه با مدیران و صاحبنظران و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش در سطح کلان تمام تعاونیهای مرزنشین استان و در سطح خُرد خانوارهای عضو تعاونیهای مرز نشین در شهرستان در میان بودهاند. در سطح کلان واحد تحلیل تعاونیها بودهاند که برای مدیران تمام تعاونیهای موجود در سطح استان (12 مورد) پرسشنامه از پیش ساخته ارسال و شش مورد از تعاونیها بر اساس میزان دسترسی به مدیران، میزان فعالیت، قدمت تاسیس و تعداد اعضا به عنوان نمونه تحلیل انتخاب شدند. در سطح خُرد با توجه به پراکندگی خانوارهای عضو در (25 روستا) از روش نمونهگیری طبقهای نسبی برای انتخاب نمونه استفاده شده است و حجم نمونه 140 خانوار بدست آمده است. دادهای بدست آمده از پیمایش با استفاده از روشهای کمّی و کیفی مورد تحلیل قرار گرفتهاند. آزمون فرضیهها نشان میدهد که تعاونیهای مرز نشین مورد بررسی با وجود دخالت عوامل جانبی مانند خشکسالی طولانی مدت در منطقه، بر کاهش مهاجرت، افزایش درآمد و رفاه اقتصادی و توسعه منطقه تاثیر مثبتی داشته و فرضیههای پژوهش مورد تایید قرار گرفتهاند. در تحلیل کیفی با استفاده از روش برنامهریزی استراتژیک SWTO پیشنهادهایی برای افزایش کارآیی تعاونیها داده شده است که سرمایهگذاری بیشتر دولت و کاهش محدودیتهای قانونی و کارکردی تعاونیها از جمله موارد مورد تاکید است.
این مقاله با استفاده از چارچوب نظری روانشناسی اجتماعی در نظر دارد به بررسی رابطه متغیر امنیت اجتماعی با متغیر رضایت از زندگی بپردازد. این پژوهش از نوع پژوهشهای رابطهای میباشد که در آن ابتدا از روش اسنادی برای دریافت نظری و مرور یافتههای تجربی در زمینه متغیرهای مورد مطالعه استفاده شده و در بخش دوم از روش پیمایشی (تکنیک ...
بیشتر
این مقاله با استفاده از چارچوب نظری روانشناسی اجتماعی در نظر دارد به بررسی رابطه متغیر امنیت اجتماعی با متغیر رضایت از زندگی بپردازد. این پژوهش از نوع پژوهشهای رابطهای میباشد که در آن ابتدا از روش اسنادی برای دریافت نظری و مرور یافتههای تجربی در زمینه متغیرهای مورد مطالعه استفاده شده و در بخش دوم از روش پیمایشی (تکنیک پرسشنامه) برای جمع آوری اطلاعات در بین جامعه آماری (دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال) استفاده شده است. حجم نمونه تحقیق 352 نفر و بین گروه سنی 17 تا 49 ساله بودهاند، که از بین 4350 نفر بر طبق فرمول کوکران انتخاب شدهاند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که امنیت اجتماعی همبستگی بالایی (61/0) با میزان رضایت از زندگی در میان افراد مورد مطالعه دارد. البته در این پژوهش به بررسی ابعاد امنیت اجتماعی (شغلی، اقتصادی، امکانات رفاهی و بهداشتی، سیاسی و قضایی) پرداخته شد و نتایج نشان داد که امنیت شغلی (با ضریب 31/0) و امنیت اقتصادی ( با ضریب 23/0) بالاترین تأثیر را بر میزان رضایت از زندگی دارند. بنابراین با توجه به اهمیت امنیت اجتماعی و رابطه آن با متغیر رضایت از زندگی باید در جستجوی راههایی بود که میزان آن را افزایش داد که این امر نیازمند توجه به این مفهوم و مولفههای آن از سوی مسئولین و مردم است.
این مقاله «میزان و نحوۀ دسترسی شهروندان شهرهای جدید به فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات و میزان رضامندی آنان از خدمات ارائه شده در دو شهر جدید پرند و پردیس» را بررسی میکند. این پژوهش که به شیوۀ پیمایشی انجام گرفت، در پی آن بود تا تأثیر ارتباطات نوین را در سامانیابی شهرهای جدید بر پایۀ نظریههای جامعۀ شبکهای مانوئل کاستلز[1]، ...
بیشتر
این مقاله «میزان و نحوۀ دسترسی شهروندان شهرهای جدید به فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات و میزان رضامندی آنان از خدمات ارائه شده در دو شهر جدید پرند و پردیس» را بررسی میکند. این پژوهش که به شیوۀ پیمایشی انجام گرفت، در پی آن بود تا تأثیر ارتباطات نوین را در سامانیابی شهرهای جدید بر پایۀ نظریههای جامعۀ شبکهای مانوئل کاستلز[1]، حوزۀ عمومییورگن هابرماس[2] و نظریههای مربوط به ارتباطات توسعه مورد مطالعه قرار دهد و به این پرسش اساسی پاسخ دهد که شهروندان شهرهای جدید در ایران تا چه میزان از فنآوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی برخوردارند و این خدمات چه جایگاهی در حل معضلات شهری آنان داشته است. به این منظور 382 نفر از ساکنان این دو شهر (به نسبت جمعیت هر شهر) انتخاب شدند[3]، پرسشنامهای حاوی بیست و شش سئوال بین آنان توزیع گردید و سپس با استفاده از نرمافزار SPSS، جداول کای اسکوئر و جداول فراوانی تنظیم شد. با توجه به نتایج به دست آمده مشخص شد؛ که درصد بالایی از پاسخگویان (83 درصد) در منزل خود کامپیوتر دارند و حدوداً نیمی از پاسخگویان (52درصد) نیز در منزل خود به اینترنت دسترسی دارند، اما درصد ناچیزی از پاسخگویان (17درصد) از اینترنت با پهنای باند وسیع استفاده میکنند و درصد پایینی از افراد (21 درصد) در استفاده از اینترنت مداومت داشتهاند (هر روز از اینترنت استفاده میکنند). اما موبایل از ضریب نفوذ بسیار بیشتری در بین پاسخگویان (98درصد) برخوردار بود. بیشترین موارد استفاده از موبایل را به ترتیب میتوان بدینگونه بیان کرد: استفاده از سرویس ارسال و دریافت پیام کوتاه، دریافت و ارسال تصویر و موسیقی و امکانات سرگرمیو بازی. نهایتاً در سنجش میزان رضایت نیز طبق نتایج به دست آمده، بیشترین درصد از شهروندان (52 درصد) رضایت کمی از این خدمات در سطح هر دو شهر داشتند.
این مقاله، به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تمایل ساکنان بافتهای فرسوده به نوسازی پرداخته است. در این رابطه عواملی همچون میزان و وضعیت اعتماد به همسایگان، همکاری ساکنین در امور جمعی، تعلق خاطر به محله، علاقه به آپارتماننشینی بررسی شده و اطلاع از وجود ضمانتهای قانونی در طرح نوسازی چگونگی رابطه آنها با میزان تمایل ساکنان ...
بیشتر
این مقاله، به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تمایل ساکنان بافتهای فرسوده به نوسازی پرداخته است. در این رابطه عواملی همچون میزان و وضعیت اعتماد به همسایگان، همکاری ساکنین در امور جمعی، تعلق خاطر به محله، علاقه به آپارتماننشینی بررسی شده و اطلاع از وجود ضمانتهای قانونی در طرح نوسازی چگونگی رابطه آنها با میزان تمایل ساکنان بافتهای فرسوده به نوسازی تعیین گردیده است. پس از طرح مباحث نظری درباره عوامل موثر بر شکلگیری و تشدید وضعیت بافتهای فرسوده، شیوههای مداخله مطرح گشته است که در این پژوهش شیوه مداخله مردمگرایانه مدنظر بوده است. جامعه آماری تمام خانوارهای ساکن در محله امام زاده عبدالله واقع در منطقه 9 شهرداری تهران بوده است، و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده است. روش تحقیق پیمایش بوده و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. نمونهگیری به شیوه خوشهای چندمرحلهای بوده که در داخل خوشههای انتخاب شده نمونهها به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدهاند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار spss استفاده شده است و از آمار توصیفی و تحلیلی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که رابطه معناداری بین متغییرهای بررسی شده با میزان تمایل به نوسازی در بین ساکنان محله امام زاده عبدالله وجود دارد.
به دلیل محدودیت قدرت ادراک انسان از جهان خارج و نیز محدودیت قدرت استدلال جامع و عمیق، وی با عدم حتمیت در رابطه با کفایت اطلاعات و عدم قطعیت در رابطه با جامعیت استنتاجات خود مواجه است. روشهای تصمیمگیری چند معیاره روشهایی در جهت افزایش اطمینان و کاهش عدم قطعیت ناشی از قضاوتهای تصمیمگیرنده و جامعیت اطلاعات هستند. یکی از شاخصهای ...
بیشتر
به دلیل محدودیت قدرت ادراک انسان از جهان خارج و نیز محدودیت قدرت استدلال جامع و عمیق، وی با عدم حتمیت در رابطه با کفایت اطلاعات و عدم قطعیت در رابطه با جامعیت استنتاجات خود مواجه است. روشهای تصمیمگیری چند معیاره روشهایی در جهت افزایش اطمینان و کاهش عدم قطعیت ناشی از قضاوتهای تصمیمگیرنده و جامعیت اطلاعات هستند. یکی از شاخصهای محاسبه شده در ماتریس تصمیم در شرایط عدم اطمینان، شاخص کمترین پشیمانی است. هدف از این مطالعه شناخت گزینههایی با کمترین پشیمانی در انتخاب اعضای هیئت علمی میباشد. به عبارت دیگر با اهمیت دادن به این گزینهها یا شاخصهای انتخابی با کمترین ریسک در جذب هیئت علمی مواجه خواهیم بود. بدین منظور، در قالب یک مطالعه موردی در دانشگاه اصفهان، گزینههای اصلی در گزینش علمی اعضای هیئت علمی دانشگاه ملاک ارزیابی و بررسی قرار گرفت. در انتخاب گزینههای کمترین پشیمانی، 9 شاخص (گزینه) کلیدی در سه گروه آموزشی، پژوهشی و اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفت. امتیازدهی و رتبهبندی گزینهها با استفاده از الگوریتم الکترا[1] انجام شد. نتایج تحلیل بیانگر این مطلب است که گزینههای اخلاق آموزشی، سوابق تحصیلی (اعم از دانشگاه فارغ التحصیلی، دانشآموخته رتبه برتر) و توانایی تدریس، شاخصهایی هستند که کمترین پشیمانی از مدنظر قرار دادن آنها در گزینش علمی افراد بدست میآید. به عبارتی این شاخصها از اطمینان بالایی در مدیریت ریسک برخوردارند و تصمیمگیرندگان تاسف کمتری نسبت به انتخاب این شاخصها به عنوان شاخصهای اثرگذار خواهند خورد.