اردشیر انتظاری؛ احمد غیاثوند؛ فاطمه عباسی
چکیده
چکیده وضعیت ساختاری و کارکردی خانواده در ایران در حال تغییر است. از جمله تغییرات مهم، افزایش سن ازدواج جوانان است. مطالعه این تغییر بهعنوان شاخصی برای به تعویق افتادن تشکیل خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است. در پژوهش حاضر برای تبیین تأخیر سن ازدواج جوانان، علیرغم توجه به عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، به بررسی ...
بیشتر
چکیده وضعیت ساختاری و کارکردی خانواده در ایران در حال تغییر است. از جمله تغییرات مهم، افزایش سن ازدواج جوانان است. مطالعه این تغییر بهعنوان شاخصی برای به تعویق افتادن تشکیل خانواده از اهمیت بسیاری برخوردار است. در پژوهش حاضر برای تبیین تأخیر سن ازدواج جوانان، علیرغم توجه به عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، به بررسی وضعیت فضای همسرگزینی پرداخته شده است. برای استخراج فرضیههای پژوهش از نظریههای گذار دوم جمعیتی، تحول فرهنگی اینگلهارت، نوسازی و فضای همسرگزینی استفاده شده است.روش پژوهش پیمایشی بوده و جمعیت آماری آن کلیه جوانان در حین ازدواج شهر تهران (سال ۱۳۹۴) است. از شیوه نمونهگیری چند مرحلهای استفاده گردیده و حجم نمونه برابر با 379 برآورد شد. نتایج نشان میدهد پایگاه اجتماعی- اقتصادی خانواده دختر با ضریب 40/0، پایگاه اجتماعی– اقتصادی دختران جوان با ضریب 25/0- و عدم دسترسی به فضاهای همسرگزینی با ضریب 19/0 بیشترین تأثیر را بر افزایش سن ازدواج دختران دارد. همچنین پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی پسران با ضریب به طور مستقیم بر افزایش سن ازدواج آنها تأثیر میگذارد. به عبارتی با بالاتر رفتن میزان تحصیلات، درآمد و منزلت شغلی پسران، سن ازدواج آنها افزایش مییابد. نتایج نشان میدهد پایگاه اقتصادی اجتماعی خانواده دختران و پایگاه اقتصادی اجتماعی پسران جوان بیشترین تأثیر را بر افزایش سن ازدواج آنها دارد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که وجود رابطه معکوس بین پایگاه اجتماعی اقتصادی با سن ازدواج بیانگر تغییر در سبک زندگی خانواده و نظام ارزشهای اجتماعی است.
زهرا اصلانی؛ مصطفی ازکیا؛ حبیب الله زنجانی
چکیده
چکیده انرژی، همواره نقش اساسی در زندگی بشر ایفا نموده است. در شرایط کنونی با توجه به مسائلی همچون افزایش تعداد مصرفکنندگان و تغییر سبکهای زندگی افراد و لزوم دسترسی سریعتر به نیازهای مصرفی به جهت محدودیتهای زمانی، همواره خطر اتلاف و کاهش منابع و دغدغه اصلاح و بهینهسازی الگوهای مصرفی افراد جامعه وجود داشته است. در میان ...
بیشتر
چکیده انرژی، همواره نقش اساسی در زندگی بشر ایفا نموده است. در شرایط کنونی با توجه به مسائلی همچون افزایش تعداد مصرفکنندگان و تغییر سبکهای زندگی افراد و لزوم دسترسی سریعتر به نیازهای مصرفی به جهت محدودیتهای زمانی، همواره خطر اتلاف و کاهش منابع و دغدغه اصلاح و بهینهسازی الگوهای مصرفی افراد جامعه وجود داشته است. در میان حاملهای انرژی، برق به دلیل داشتن مزایای زیاد و تقاضای روزافزون نسبت به سایر منابع انرژی از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کیفی و بر اساس رهیافت نظریه بنیانی به مطالعه عادات مصرف انرژی برق خانوار شهری میپردازد. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند و با ملاک اشباع نظری با ۵۶ نفر از ساکنان منطقه ۵ تهران مصاحبه صورت گرفت. طی فرآیند کدگذاری دادهها از میان ۶۳۱ داده، ۱۷۳ مفهوم، ۲۴ مقوله جزء ۶ مقوله عمده ساخته شد و در نهایت مقوله محوری «عادت واره مصرف انرژی خانوار شهری» استخراج شد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در سطح فردی عواملی نظیر راحت طلبی، ضعف مسئولیت پذیری فردی، بی اعتمادی، آگاهی پایین و در سطح میانه نیروی عادات و روزمرگی و در سطح کلان، تحولات تکنولوژی و سیاستهای انرژی بر شیوههای عمل مصرف ناپایدار انرژی و تداوم آن در قالب عادات واره مصرفی در خانوادهها اثر گذار است.
حمید سپهردوست؛ مهسا باروتی
چکیده
چکیده با معرفی شاخصهای توسعه پایدار توسط سازمان ملل، علاوه بر اهمیت دادن به متغیرهای کمی اقتصادی، به جنبههای کیفی زندگی انسان همچون آموزش و اشتغال، تأکید شد و اینگونه بیان شد که تقویت و تکامل تواناییها، مهارتها و قابلیتهای انسانی، خطر بیکاری را کاهش و درنتیجه وضعیت اقتصادی - اجتماعی به سمت توسعه پایدار حرکت مینماید. ...
بیشتر
چکیده با معرفی شاخصهای توسعه پایدار توسط سازمان ملل، علاوه بر اهمیت دادن به متغیرهای کمی اقتصادی، به جنبههای کیفی زندگی انسان همچون آموزش و اشتغال، تأکید شد و اینگونه بیان شد که تقویت و تکامل تواناییها، مهارتها و قابلیتهای انسانی، خطر بیکاری را کاهش و درنتیجه وضعیت اقتصادی - اجتماعی به سمت توسعه پایدار حرکت مینماید. هدف از این پژوهش، تحلیل وضعیت اشتغال در بخشهای عمده اقتصادی استان لرستان طی سالهای 1390-1380 است. برای این منظور از دادههای مربوط به نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سالهای 1380 و 1390 استفاده شد تا با بهکارگیری دو مدل اقتصاد پایه و تغییر سهم، به بررسی علل رشد متناسب یا نامتناسب شاغلان استان لرستان نسبت بهکل و همچنین تشخیص بخشهای دارای مزیت نسبی و قدرت رقابتی استان بپردازیم. نتایج حاصل از پژوهش، نشاندهنده نامتناسب بودن وضعیت رشد شاغلان استان لرستان نسبت به شاغلان کشور در دوره مورد بررسی است، بهطوریکه مدل تحلیل تغییر- سهم، علت این عدم تناسب را تغییرات رقابتی و ساختاری منفی بیان میکند؛ بنابراین لازم است با فعالسازی قابلیتهای منطقهای و پیادهسازی برنامههای توسعهای متناسب با شرایط کسبوکار، حجم قابلتوجهی از تقاضا برای اشتغال در استان فعال شود. در عین حال سیستم آموزش مهارتی و تخصصی طرف عرضه نیروی کار نیز مبتنی بر واقعیتهای طرف تقاضا تنظیم گردد. نتایج حاصل از بکارگیری ضریب نسبت مکانی، بیانگر پایهای بودن بخش کشاورزی و غیرپایهای بودن بخشهای صنعت و خدمات و بنابراین توصیه به حرکت بخش کشاورزی استان در جهت مزیت نسبی کشور است.
سهیلا صادقی فسائی؛ علی اصغر سعیدی؛ زینب شفیعی
چکیده
چکیده مقاله حاضر در پی مطالعه کیفی ابعاد و ویژگیهای جامعهشناختی کنش کارآفرینانه زنان خالق برندهای صنایعدستی است. در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال کلی هستیم که زنان در حوزه برندهای صنایعدستی چگونه کنش کارآفرینانه انجام میدهند و این کنش چه ابعاد و ویژگیهایی دارد؟ بنا بر فهم متعارف، کارآفرینی و خوداشتغالی زنان، پاسخی ...
بیشتر
چکیده مقاله حاضر در پی مطالعه کیفی ابعاد و ویژگیهای جامعهشناختی کنش کارآفرینانه زنان خالق برندهای صنایعدستی است. در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال کلی هستیم که زنان در حوزه برندهای صنایعدستی چگونه کنش کارآفرینانه انجام میدهند و این کنش چه ابعاد و ویژگیهایی دارد؟ بنا بر فهم متعارف، کارآفرینی و خوداشتغالی زنان، پاسخی به محدودیتهای بازار کار رسمی و یا خروج از انزوای حوزه خصوصی تلقی میشود و بهترین انتخاب برای ایجاد توازن میان نقشهای سنتی و نقشهای مدرن است. بر اساس این فهم متعارف، زنان به دلیل این که نتوانستهاند در بازارهای کار رسمی و بخش اشتغال رسمی ورود پیدا کنند به بخشهای غیررسمی و بازارهای اشتغال خانگی روی آوردهاند. همچنین در این دیدگاه زنان به عنوان افرادی در نظر گرفته میشوند که از حیث اقتصادی وابستهاند و تنها برای تأمین مخارج زندگی یا کسب درآمد بیشتر کار میکنند. اگرچه نویسندگان این مقاله منکر فهم متعارف نیستند اما نتایج مطالعه کیفی حاضر که حاصل مصاحبههای عمیق نیمه ساختاریافته با 40 زن کارآفرین برندساز در حوزه صنایعدستی است، نشان میدهند که روایت زنان حاوی مفاهیم مهم دیگری است. مصاحبهشوندگان بازار کار رسمی را دستوری، انعطافناپذیر، یکنواخت و مطیعساز میدانند. مصاحبههای عمیق نشان میدهد که زنان کارآفرین برندساز کسانی نیستند که نتوانستهاند در بازار کار رسمی جذب شوند، بلکه آنها به دلیل محدودیتهای بخش رسمی در پی فراتر رفتن از ساختارهای موجود و قدم گذاشتن در مسیری خلاقانه و نو هستند. روایتها نشان می دهد که این زنان خوداشتغالی را از روی استیصال و یا فرار انتخاب نکردهاند بلکه آگاهانه و خودخواسته استقلال مالی، خلاقیت، رجحان وظیفه محوری بر دستور محوری و انعطافپذیری را انتخاب کردهاند.
ملیحه شیانی؛ حنان زارع
چکیده
چکیده بیتردید شهروندی شاخصی کلیدی برای جوامع مدرن محسوب می شود و مهمتر آنکه شهروندی دارای مجموعه گستردهای از حقوق و تکالیف مدنی، سیاسی و اجتماعی است که میتواند در عرصه شهر تبلور یابد. شکلگیری شهروندی در ایران را میتوان در دو سطح «شهروند ملی» و «شهروند شهری» بررسی کرد. در واقع شهروند شهری سوگیریهای افراد نسبت ...
بیشتر
چکیده بیتردید شهروندی شاخصی کلیدی برای جوامع مدرن محسوب می شود و مهمتر آنکه شهروندی دارای مجموعه گستردهای از حقوق و تکالیف مدنی، سیاسی و اجتماعی است که میتواند در عرصه شهر تبلور یابد. شکلگیری شهروندی در ایران را میتوان در دو سطح «شهروند ملی» و «شهروند شهری» بررسی کرد. در واقع شهروند شهری سوگیریهای افراد نسبت به استحقاق در برخورداری از خدمات شهری مختلف، برابری در فرصتهای عمومی و بهرهمندی از امکانات و رفاه شهری است که با مجموعهای از مسئولیتها، تمایلات کنشی افراد پیرامون تعهدات و مشارکت در امور شهر همراه میشود. «شهروند شهری» بر دو بعد اساسی "حقوق شهروندی" و "تکالیف شهروندی" استوار است که در این پژوهش در میان شهروندان تهرانی مورد بررسی قرار میگیرد. روش انجام این پژوهش پیمایش با استفاده از تکنیک پرسشنامه بوده و بدین منظور 2400 نفر از افراد 15سال به بالای مناطق مختلف شهر تهران با استفاده از شیوه نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدهاند. نتایج نشان میدهد که 35 درصد مردم شهر تهران میزان برخورداری از حقوق شهروندی را در حد کم، و در مقابل 19 درصد آن را حد زیاد بیان داشتهاند همچنین زنان تهرانی بیش از مردان به رعایت تکالیف شهروندی، مجردان، کمتر از متأهلان، افراد بدون همسر و همچنین افراد 15 تا 24 ساله جامعه در مقایسه با سایر گروههای سنی کمتر به رعایت تکالیف شهروندی میپردازند. افراد هر چه سالهای بیشتری در شهر تهران زندگی کرده باشند، احساس تکلیف بیشتری نموده و نیز بیشتر به رعایت وظایف شهروندی میپردازند. بنابراین میتوان دریافت در عرصه شهری برخورداری از حقوق و رعایت تکالیف بطور یکسان در میان گروههای اجتماعی توزیع نشده و این امر بایستی در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای شهری مورد توجه قرار گیرد.
کمال خالق پناه؛ علی کاظمی؛ اختر جلوند
چکیده
چکیده مفهوم توسعه به مثابه پروژهای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان میپردازد. هدف ما واسازی صورتبندی موضوعی و معرفتشناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در ...
بیشتر
چکیده مفهوم توسعه به مثابه پروژهای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان میپردازد. هدف ما واسازی صورتبندی موضوعی و معرفتشناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در این راستا ضمن بررسی نظریههای راجع به زنان، جنسیت و توسعه، سعی خواهیم کرد، جایگاه مطالعات توسعه انسانی زنان را در تاریخ مطالعات نظری توسعه، زنان و جنسیت بررسی کنیم. فراسنتز روش ارزیابی مظالعات کیفی با هدف شناخت و تعیین صورتبندی موضوعی و نظری حاکم بر یک میدان مطالعاتی خاص است. فراسنتز نقد زمینههای معرفتی، نظری و کرداری مطالعات یک حوزه خاص برای فراهم کردن فهمی چند بعدی از تجربهها، کردارها و نهادها و مسائل است. هدف فراسنتز تفسیری و نه استقرایی است. این فراسنتز در میدان مطالعات توسعه زنان در پی این پرسش بود که رابطه نظری توسعه، زنان و جنسیت چگونه صورتبندی شده است . برای اینکار مقالات با روش کیفی در فصلنامه زن در توسعه و سیاست را در فاصله سالهای 1380 – 1392 به مثابه هدف خود در نظر گرفتیم. نتیجهگیری مقاله این است که سیاستهای مطالعات توسعه انسانی زنان در چارچوب تعریف زیستی از زنان بوده و بحث از زمینههای تاریخی و ساختاری و ایدئولوژیک برساختن عاملیت زنانه و توانمندیها و محدودیتها غایب مطالعات توسعه انسانی زنان است .
زهرا خدائی؛ علی شمس الدینی؛ میثم رضائی
چکیده
چکیده امروزه در شهرها مدیریت و رهبری به عنوان ابزار برنامهریزان شهری در اتخاذ تصمیمات شهری که منجر به اقدامات درست شهری شود به طور چشمگیری رو به افول نهاده است که میتوان نبود اعتماد و مشارکت در میان شهروندان و مدیران را از علل این امر دانست. هوش هیجانی میتواند با ابعاد خود، خودآگاهی مدیران و انگیزش آنها را در کنترل ...
بیشتر
چکیده امروزه در شهرها مدیریت و رهبری به عنوان ابزار برنامهریزان شهری در اتخاذ تصمیمات شهری که منجر به اقدامات درست شهری شود به طور چشمگیری رو به افول نهاده است که میتوان نبود اعتماد و مشارکت در میان شهروندان و مدیران را از علل این امر دانست. هوش هیجانی میتواند با ابعاد خود، خودآگاهی مدیران و انگیزش آنها را در کنترل شهرها و در سطح خردتر آن یعنی محلهها به انجام رساند و ارتباطی مناسب برای ایجاد و ارتقای سرمایه اجتماعی به وجود آورد تا بتواند هوش هیجانی را در سطح خردتر آن یعنی محلات پدیدار نماید. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی در محلههای شهر فردوسیه است. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی از نوع رابطهای و مقایسهای است و برای این منظور از دادههای حاصل از پرسشنامه و مصاحبه و برداشتهای میدانی از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی، آزمون همبستگی، جدول ماتریس همبستگی و آزمون واریانس)در نرم افزار spss استفاده شد. جامعه آماری، شامل ساکنان شهر فردوسیه با جمعیت 30577 نفر است که تعداد 384 نفر از آنها با استفاده از آزمون کوکران در پنج محله به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. بر اساس یافتههای پژوهش در میان هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی رابطهای به میزان 670/0وجود دارد و به عبارتی میتوان گفت که در تمام محلهها با هوش هیجانی بالا، میزان سرمایه اجتماعی بالا است. همچنین در تبیین ابعاد تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی، مشارکت شهروندان با میزان 551/0 بیشترین همبستگی و انسجام اجتماعی با میزان 319/0 کمترین همبستگی را بر هوش هیجانی در محلهها دارد.
امید قادرزاده؛ کاوه شبان
چکیده
چکیده مقوله شهروندی پیوند ذاتی با سیاست دموکراتیک دارد و از شاخصهای بنیادین ادغام اجتماعی در جوامع چند فرهنگی بهشمار میرود. بررسی حاضر با هدف واکاوی وضعیت شهروندی و گونههای شهروندی آن با تأکید بر حقوق و تکالیف شهروندی در بین شهروندان سنندجی به انجام رسیده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در ...
بیشتر
چکیده مقوله شهروندی پیوند ذاتی با سیاست دموکراتیک دارد و از شاخصهای بنیادین ادغام اجتماعی در جوامع چند فرهنگی بهشمار میرود. بررسی حاضر با هدف واکاوی وضعیت شهروندی و گونههای شهروندی آن با تأکید بر حقوق و تکالیف شهروندی در بین شهروندان سنندجی به انجام رسیده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه در مورد 400 نفر از شهروندان سنندجی دربازه سنی 18 تا 54 سال به انجام رسیده است. یافتهها نشان میدهد که میانگین وضعیت شهروندی (برخورداری از حقوق شهروندی و عمل به تکالیف شهروندی) در نزد پاسخگویان معادل 6/62 درصد بود که بر مبنای یک مقیاس صفر تا 100 متوسط ارزیابی میشود. در میان گونههای شهروندی نوع غالب فعال (37 درصد) بوده و جهتگیری شهروندی حقوق محور (15 درصد) در پایینترین سطح قرار داشته است. تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان میدهد که وضعیت شهروندی به ترتیب شدت رابطه با منابع در دسترس شهروندان، هویت اجتماعی در ابعاد ملی و قومی، سرمایه اجتماعی و بهرهگیری از وسایل ارتباط جمعی مربوط است. متغیرهای مذکور در مجموع 4/65 درصد تغییرات شهروندی را تبیین میکنند.