امیر صابری؛ جمیله توکلی نیا؛ محمدتقی رضویان؛ اسماعیل قادری
چکیده
گردشگری قبل از هر چیز، یک مسئله اقتصادی است. ساماندهی فضای جغرافیایی در امر مبادله آزاد گردشگری شکل میگیرد و تجارت مسافرت بر پایه سرمایهداری و سودآوری انجام میشود. ازاینرو گردشگری در فرایند عرضه و تقاضا، جلوههایی از توسعه را نشان میدهد. مؤلفه اصلی پارادایم گردشگری پایدار، ساخت رابطه و اتحاد برای قدرتمندتر ساختن ظرفیتهای ...
بیشتر
گردشگری قبل از هر چیز، یک مسئله اقتصادی است. ساماندهی فضای جغرافیایی در امر مبادله آزاد گردشگری شکل میگیرد و تجارت مسافرت بر پایه سرمایهداری و سودآوری انجام میشود. ازاینرو گردشگری در فرایند عرضه و تقاضا، جلوههایی از توسعه را نشان میدهد. مؤلفه اصلی پارادایم گردشگری پایدار، ساخت رابطه و اتحاد برای قدرتمندتر ساختن ظرفیتهای جامعه محلی و انتقال اقتصاد محلی به شیوهای پایدار، که برای محیطزیست نیز مطلوب فایده باشد، است. گردشگری بهعنوان صنعتی نوپا در جهان، در ردیف یکی از سه منبع درآمدی اول به شمار میآید ولی در ایران به دلایل فراوان هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است. شهرستان کاشان در استان اصفهان بهعنوان یکی از مهمترین قطبهای گردشگری کشور با آثار باستانی برجسته، بناهای تاریخی و معماری کهن و شایان تحسین خود، از دیرباز مورد توجه گردشگران ایرانی و خارجی بوده است. جایگاه شهر کاشان در جذب َ در کشور و حجم زیاد ورود گردشگر به آن بالطبع بر شیوۀ مدیریت یکپارچه این شهر بیتأثیر نخواهد بود. به دلیل قدمت تاریخی و حجم ورودی گردشگران شرایط خاصی بر این منطقه حکمفرما است. در این پژوهش از روش ترکیبی AHP_SWOT استفاده شد که بر اساس نتایج بدست آمده بیشترین امتیاز به نقاط تهدید (332/2) تعلق گرفت؛ بقیه امتیازها به ترتیب به نقاط قوت (218/3)، نقاط ضعف (218/3) و در نهایت به نقاط فرصت (824/4) تعلقگرفته است که با توجه به نمودار پاراگراف، راهبرد مناسب برای شهر کاشان راهبرد تدافعی است که میتواند علاوه بر تأکید بر توسعه گردشگری، لزوم اهمیت به مشارکت مردم و ذینفعان، حفظ منابع طبیعی، میراث ارزشمند و تقویت زیرساختها را هرچه بیشتر روشن نماید.
سیده معصومه حسینی اخگر؛ اسماعیل بلالی؛ مریم مختاری
چکیده
عوامل مؤثر بر امنیت در دوران معاصر دستخوش تغییر گردیده است. این تحقیق عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی در شهرهای یاسوج و همدان را بررسی کرده است. اعتماد اجتماعی و دینداری از تأثیرگذارترین عوامل موثر محسوب شده اند. بررسی فرضیات با استفاده از مدل رگرسیون چند مرحله ای و در بین نمونه 750 نفری از شهروندان 18 سال به بالا نتایج ذیل را در بر داشته است: ...
بیشتر
عوامل مؤثر بر امنیت در دوران معاصر دستخوش تغییر گردیده است. این تحقیق عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعی در شهرهای یاسوج و همدان را بررسی کرده است. اعتماد اجتماعی و دینداری از تأثیرگذارترین عوامل موثر محسوب شده اند. بررسی فرضیات با استفاده از مدل رگرسیون چند مرحله ای و در بین نمونه 750 نفری از شهروندان 18 سال به بالا نتایج ذیل را در بر داشته است: در بررسی ابعاد امنیت احساس امنیت سیاسی و احساس امنیت در شهر، در همدان بیشتر از یاسوج است. اما احساس امنیت اقتصادی و احساس امنیت جانی در شهر، در یاسوج بیشتر از همدان است. ارتباط بین دینداری و امنیت سیاسی، امنیت در شهر و امنیت اقتصادی در هر دو شهر تأیید شد، ارتباط اعتماد تعمیم یافته با احساس امنیت سیاسی و اقتصادی نیز در هر دو شهر تأیید شد و در همدان رابطه ی قویتری را نشان میدهد. اعتماد به مراجع رسمی در یاسوج با هر چهار بعد احساس امنیت اجتماعی رابطه ی معنی دار قوی برقرار کرده است. رابطه ی اعتماد به مراجع غیر رسمی با همه ابعاد امنیت در یاسوج معنی دار است ولی در همدان تنها با ابعاد احساس امنیت سیاسی و احساس امنیت در شهر رابطه ی خیلی ضعیف برقرار کرده است. رابطه ی اعتماد به دوستان و احساس امنیت در شهر، اقتصادی و سیاسی در یاسوج معنی دار است، اما در همدان این نوع اعتماد تنها با ابعاد احساس امنیت در شهر و سیاسی معنی دار است و این رابطه در همدان ضعیفتر است.
غلامرضا لطیفی
چکیده
چکیده مدیریت شهری در ایران در وضعیت کنونی دچار مسائل و مشکلات جدی فراوانی است. تجزیهوتحلیل چالشهای مدیریت شهری، بیانگر چندگانگی در مدیریت شهری، تعدد فعالیتهای موازی بین سازمانی و درنتیجه نابسامانی و ناهماهنگی، هدر رفت انرژی و سرمایه ملی، بیتوجهی به عنصر زمان در رویارویی با شهروندان و نارضایتی آنها است. بنابراین با توجه به ...
بیشتر
چکیده مدیریت شهری در ایران در وضعیت کنونی دچار مسائل و مشکلات جدی فراوانی است. تجزیهوتحلیل چالشهای مدیریت شهری، بیانگر چندگانگی در مدیریت شهری، تعدد فعالیتهای موازی بین سازمانی و درنتیجه نابسامانی و ناهماهنگی، هدر رفت انرژی و سرمایه ملی، بیتوجهی به عنصر زمان در رویارویی با شهروندان و نارضایتی آنها است. بنابراین با توجه به گستره امور، نیاز به رویکردی تازه در مدیریت شهری از سویی و راهبردهای دولت و ایجاد تحول در ساختار اداری و مدیریتی کشور از سوی دیگر، لزوم توجه به شهرداریها بهعنوان نهادی محلی و اجرایی و واگذاری اختیارات و وظایف جدید را توجیه کرده است. هدف از این تحقیق چگونگی دستیابی به مدیریت شهری مطلوب و کارآمد از طریق استقرار مدیریت یکپارچه و هماهنگ شهری در سیستم مدیریت شهری در ایران است که در نهایت به شناسایی و تدوین راهکارهای تحقق مدیریت یکپارچه و هماهنگ شهری منجر خواهد شد. این تحقیق به شیوه پیمایشی انجام شد و روش مورد استفاده برای تحلیل در این پژوهش روش توصیفی و تحلیلی میباشد و از نرمافزار SPSS و روش AHP با استفاده از نرمافزار EXPERT CHOICE برای استخراج دادههای پرسشنامه استفاده شده است. جامعه پژوهش گروه اول مدیران ارشد شهری و گروه دوم، متخصصان شهری (نهادهای دولتی)، دانشجویان و استادان و شهروندان در برمیگیرد که با استفاده از روشهای رایج نمونهگیری حجم نمونه برآورد گردید و نهایتاً به 195 نفر رسید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد اگرچه شهرداری بهعنوان نهادی محلی نقش پررنگی در زمینههای نظارت، کنترل، برنامهریزی و اجرا در امور مربوط به شهر را دارا میباشد اما این نهاد با توجه به اینکه با مسائل شهری از نزدیک مأنوس است در زمینه سیاستگذاری و وضع قوانین اختیارات بسیار کمی داشته و بیشتر فعالیتهایش جنبه خدماتی دارد. بنابراین بهمنظور دستیابی به مدیریت کارآمد و پایدار شهری لازم است در این زمینه تجدیدنظر شده و شهرداری بهعنوان نهادی مؤثر در امور شهری از اختیارات بیشتری برخوردار گردد. به نظر میرسد این مهم از طریق اصلاح، تدوین و تنظیم قوانین و مقررات به دست آید تا ضمانت اجرایی نیز داشته باشد. از طرفی مهمترین موانع و چالشهای مدیریت یکپارچه و هماهنگ شهری عدم وجود قوانین و مقررات جدید و مشخص و نبود ضمانت اجرایی این قوانین، فاصله بین قانونگذار و واقعیتهای اجرایی در سطح محلی، عدم تمایل به مشارکت و هماهنگی بین سازمانها و ارگانهای مختلف، عدم وجود برنامههایی با زمانبندی مشخص جهت اجرای پروژهها، استقلالطلبی سازمانهای مسئول و عدم وجود ارتباطات مدیریتی بین مدیران در کلانشهر اصفهان، از دید کارشناسان مدیریت شهری مطرحشده است.
اسماعیل جهانی دولت آباد؛ رحمان جهانی دولت آباد
چکیده
در تمام جوامعِ دارای قشربندی اجتماعی، همواره اقشارِ کمدرآمدی یافت میشوند که از توانایی اداره کردن زندگی خود و تهیه امکانات حداقلی لازم برای زندگی برخوردار نیستند. این گروهها بیشتر از اقشار دیگر در معرض آسیبهای مختلف قرار دارند و در مقابل بیماریها، بحرانهای اقتصادی و بلایای طبیعی، آسیبپذیرتر از بقیه مردماند. یکی از ...
بیشتر
در تمام جوامعِ دارای قشربندی اجتماعی، همواره اقشارِ کمدرآمدی یافت میشوند که از توانایی اداره کردن زندگی خود و تهیه امکانات حداقلی لازم برای زندگی برخوردار نیستند. این گروهها بیشتر از اقشار دیگر در معرض آسیبهای مختلف قرار دارند و در مقابل بیماریها، بحرانهای اقتصادی و بلایای طبیعی، آسیبپذیرتر از بقیه مردماند. یکی از راهکارهایی که در جوامع امروزی بهمنظور فراهم ساختن زمینه اشتغال این گروهها و کاستن از مشکلات آنها به کار گرفته میشود استفاده از ظرفیت مشاغل خانگی است که این امر معمولاً در قالب شرکتهای تعاونی صورت میگیرد. بر همین اساس، در مطالعه حاضر سعی شده است عملکرد شرکتهای تعاونی در توانمندسازی اقشار کمدرآمد از طریق مشاغل خانگی مورد بررسی قرار گرفته و با شناخت نقاط ضعف و قوت این شرکتها، الگویی مطلوب برای توانمندسازی این اقشار ارائه شود. برای این منظور، پرسشنامه محقق ساخته در بین 30 نفر از مدیران شرکتهای تعاونی فرش دستبافت و پرسشنامه AHP در بین 20 نفر از کارشناسان بخش تعاون و مشاغل خانگی توزیعشده و اطلاعات گردآوریشده در قالب مدلهای سوات (SWOT) و تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که بهطورکلی وضعیت توانمندی اقشار کمدرآمد تحت تأثیر عملکرد ضعیف شرکتهای تعاونی در حوزه مشاغل خانگی، بهویژه از بُعد اقتصادی، چندان رضایتبخش نیست. در همین راستا، الگوی پیشنهادیِ پژوهش حاضر، بهعنوان یک الگوی اقتصادی، دستیابی به توانمندی اقشار کمدرآمد توسط تعاونیها و مشاغل خانگی را معلول بکارگیری اقداماتِ راهبرد تدافعی در ابتدای کار و بهرهگیری از اقدامات بازنگری، محافظهکارانه و تهاجمی در ادامه میداند.
فریبرز محمدی؛ ستار پروین؛ یاسر رستگار
چکیده
مسکن مهر سیاست خانهدار شدن دولت در سالهای اخیر برای آن شهروندانی است که فاقد مسکن بودند. به نظر میرسد عدم برنامهریزی و توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی در تشکیل و ساخت مسکن مهر از سوی تصمیمگیران، باعث پدیداری ناهنجاریهای اجتماعی در آینده خواهد شد. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در برمیگیرد ...
بیشتر
مسکن مهر سیاست خانهدار شدن دولت در سالهای اخیر برای آن شهروندانی است که فاقد مسکن بودند. به نظر میرسد عدم برنامهریزی و توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی در تشکیل و ساخت مسکن مهر از سوی تصمیمگیران، باعث پدیداری ناهنجاریهای اجتماعی در آینده خواهد شد. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در برمیگیرد که شامل تمامی خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانوادهها است. ساخت مسکن حداقلی برای شهروندان بدون توجه به آسیبهای اجتماعی آن، میتواند جامعه را با چالشهای اساسی روبرو کند که حل آنها هزینههای بسیاری را میطلبد. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی با بهره جستن از نظریههای مختلف حوزه سیاستگذاری اجتماعی، ناهنجاریهای اجتماعی در رابطه محیط مسکونی، اکولوژی شهری و بیسازمانی اجتماعی به تبیین چالشهای سیاستگذاری اجتماعی در حوزه مسکن با تأکید بر شناسایی و سنجش میزان تأثیر مؤلفههای سیاستگذاری اجتماعی در شکلگیری ناهنجاریهای اجتماعی در بین ساکنان مهر پرند، بپردازد. به منظور دستیابی بدین مهم، به کمک ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیونی و تحلیل مسیر میزان همبستگی، اثر و مسیر تأثیرگذاری این مؤلفهها براساس فرضیات تحقیق، سنجیده شده است. نتایج بیانگر آن است که ناهنجاریهای اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر نتیجهی عدم دسترسی به مؤلفههای؛ حس تعلق خاطر، فراغتی و تفریحی، نظارتی و کنترل، ارتباطی و تعاملات اجتماعی، سرمایه اجتماعی، تجانس فرهنگی، دسترسی به کار و اشتغال و سرانههای فرهنگی است که تا حد زیادی در محدوده مورد مطالعه رعایت نشده و بروز پیدا کرده است.
نسیم عبداله زاده؛ کیوان بلند همتان؛ محمد امجد زبردست
چکیده
چکیده
هدفِ پژوهش حاضر، ارائه روایتهای زنانِ از نابرابرهای جنسیتی در میدانِ آموزش است تا بتوان عوامل و مکانیسمهای این نابرابری را در مناطقِ حاشیهای نایسر ِشهرِ سنندج شناسایی و تحلیل نمود. برای این منظور از سه دیدگاه فمینیستی، بوردیویی و چافتز برای مبانی نظری سود جسته و از روشِ تحلیلِ روایتِ مضمونی که در آن عدم قطعیت، پیچیدگی ...
بیشتر
چکیده
هدفِ پژوهش حاضر، ارائه روایتهای زنانِ از نابرابرهای جنسیتی در میدانِ آموزش است تا بتوان عوامل و مکانیسمهای این نابرابری را در مناطقِ حاشیهای نایسر ِشهرِ سنندج شناسایی و تحلیل نمود. برای این منظور از سه دیدگاه فمینیستی، بوردیویی و چافتز برای مبانی نظری سود جسته و از روشِ تحلیلِ روایتِ مضمونی که در آن عدم قطعیت، پیچیدگی و تضادها و دوگانگی را برنمیتابد و زندگی و موقعیت فرودست زنان را نشان میدهد، استفادهشده است. با 18 نفر از زنانی که تجربه زندگی و آموزش در نایسر را داشتهاند مصاحبه به عمل آمد و نتیجه تحلیل روایت زنان نشان میدهد که نابرابری در چهار حوزه خانواده، مراکز آموزشی، اجتماع محلی و فضای فکری و فرهنگی حاکم روی میدهد و در چهار مضمون اصلی؛ فقر مادی و عدم سرمایه فرهنگی خانوادهها، فرسودگی تحصیلی ناشی از نابرابری جنسیتی، احساس محرومیت منزلتی/ حاشیهای و نظام مردسالارانه و تجانس آن با شرایط حاشیهنشینی جای میگیرد و نابرابری جنسیتی را تولید و بازتولید میکنند. باوجوداین، زنان آموزش را راهی برای ارتقاء، کسب منزلت و آگاهی خود دانسته اما شرایط حاشیهنشینی قدرت مانور کمتری به آنها میدهد. این شرایط برای زنان حاشیهنشین مضاعف میباشد. ازیکطرف زن بودن و نابرابری جنسیتی ناشی از آن و از طرف دیگر شرایط حاشیهنشینی، توأمان نابرابری در میدان آموزش را سبب شدهاند. در مورد اول میتوان بهنظام مردسالارانه و سلطه کلیشهها و عقاید آن و همچنین عدم استقلال مالی و قدرت تصمیمگیری زنان اشاره کرد و در دیگری شرایط ویژه حاشیهنشینی که در آن احساس محرومیت منزلتی/ حاشیهای، بیتوجه به نیازهای آموزشی در مدارس، ضعف اقتصادی و عدم سرمایه فرهنگی که خانوادهها با آن مواجه هستند، قابلذکر است.
محمدحسین کریم؛ سیدمهدی حسینی؛ علی سردارشهرکی
چکیده
چکیده با توجه به اهمیت صنعت بیمارستان، این پژوهش به بررسی کارایی و بهرهوری در بیمارستانهای دوازده استان کشور با استفاده از مدل تحلیل فراگیر دادهها بر مبنای روش حداقل سازی عوامل تولید (VRS) و شاخص مالم کوئیست طی دوره زمانی 1395-1385 پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که کارایی کلیه بیمارستانها در طول دوره مورد بررسی روند صعودی داشتهاند ...
بیشتر
چکیده با توجه به اهمیت صنعت بیمارستان، این پژوهش به بررسی کارایی و بهرهوری در بیمارستانهای دوازده استان کشور با استفاده از مدل تحلیل فراگیر دادهها بر مبنای روش حداقل سازی عوامل تولید (VRS) و شاخص مالم کوئیست طی دوره زمانی 1395-1385 پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که کارایی کلیه بیمارستانها در طول دوره مورد بررسی روند صعودی داشتهاند و همچنین استانهای شمالی نسبت به استانهای جنوبی از کارایی بالاتری برخوردارند. همچنین در سالهای مورد مطالعه کمترین میزان کارایی فنی مربوط به واحد بیمارستان استان سیستان و بلوچستان بوده است. از طرفی نتایج شاخص مالمکوئیست نشان میدهد که در دوره مورد بررسی شاخص تغییر بهرهوری کل برای 12 استان 034/1 میباشد و برای کل استانهای مورد بررسی تغییرات در کارایی مقیاس، تغییرات کارایی مدیریتی و تغییرات بهرهوری کارایی فنی کاهشیافته، اما افزایش بیشتر در تغییرات کارایی تکنولوژیکی توانسته موجبات افزایش در تغییرات بهرهوری کل عوامل تولید را فراهم نماید. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد میشود که بهمنظور افزایش کارایی و بهرهوری در بیمارستانها اقداماتی مانند بهبود کمّی و کیفی خدمات، افزایش توان جذب منابع مالی، ارزیابی مستمر عملکرد، واگذاری ارائه خدمات به بخش غیردولتی، استفاده بهینه از نیروی انسانی، افزایش اختیارات مدیریتی در بیمارستانها و تخصیص بهینه تختها در دستور کار قرار گیرد.