این مقاله به بررسی نقش صنعت گردشگری بر اشتغال در منطقه اورامانات ومقایسه آن با سایر بخشهای اقتصادی پرداخته است. ،پس اثرگذاری و کارکرد این صنعت در زمینه ایجاد اشتغال و نقش سرمایه گذاری در این صنعت بر کمیت اشتغال از مهمترین سوالات این پژوهش بوده است. ضمن اینکه بعد از پاسخگویی به این سوال اصلی در پی دریافت جوابی برای سوال زیر نیز ...
بیشتر
این مقاله به بررسی نقش صنعت گردشگری بر اشتغال در منطقه اورامانات ومقایسه آن با سایر بخشهای اقتصادی پرداخته است. ،پس اثرگذاری و کارکرد این صنعت در زمینه ایجاد اشتغال و نقش سرمایه گذاری در این صنعت بر کمیت اشتغال از مهمترین سوالات این پژوهش بوده است. ضمن اینکه بعد از پاسخگویی به این سوال اصلی در پی دریافت جوابی برای سوال زیر نیز بودهایم: آیا صنعت گردشگری در منطقه اشتغال بیشتری ایجاد کرده است یا دیگر بخشهای اقتصادی؟ پس از واکاوی ادبیات موضوع با استفاده از رویکردهای موجود در تبیین رابطه بین گردشگری و اشتغال، نظریههایی همچون جان لی، بول، و... درباره اشتغال مستقیم و غیرمستقیم و لانکوار و جولی لئونز درباره فعالیت زنان و جوانان در این خصوص و فصلی بودن اشتغال در گردشگری مورد توجه قرار گرفتهاند و با استفاده از روش تحلیل دادههای ثانویه، وضعیت اشتغال در این منطقه مورد ملاحظه قرار گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که بین توسعه صنعت گردشگری و اشتغال رابطه معنا داری وجود دارد و صنعت گردشگری باعث افزایش اشتغال جوانان شده است؛ مطالعات نشان میدهد که صنعت گردشگری در منطقه نسبت به سایر بخشهای اقتصادی اشتغال بیشتری ایجاد کرده است. علاوه بر این، یافتههای تحقیق نشان میدهد که از بین فعالیتهای مختلف گردشگری سهم حمل و نقل از نظر ایجاد اشتغال در مقایسه با سایر فعالیتها بیشتر بوده است و اشتغال گردشگری در منطقه فصلی است.
در این مقاله تلاش شده مسئله چگونگی چرخش نظری تجربه شده از مفهوم فقر به سازة مطرودیت اجتماعی، از حیث تاریخی و به روش اسنادی، تحلیل و ارزیابی نظری شود. جایگزینی مفهومی مطرودیت اجتماعی به جای فقر بر این استدلال استوار است که مفهوم مطرودیت اجتماعی مفهومی پویا است که هم به فرایندها و هم به موقعیتهای حاصل از آن اشاره دارد و تشکیل طیفی ...
بیشتر
در این مقاله تلاش شده مسئله چگونگی چرخش نظری تجربه شده از مفهوم فقر به سازة مطرودیت اجتماعی، از حیث تاریخی و به روش اسنادی، تحلیل و ارزیابی نظری شود. جایگزینی مفهومی مطرودیت اجتماعی به جای فقر بر این استدلال استوار است که مفهوم مطرودیت اجتماعی مفهومی پویا است که هم به فرایندها و هم به موقعیتهای حاصل از آن اشاره دارد و تشکیل طیفی را میدهد که دارای ابعاد چندگانه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و گزینة مناسبی برای بررسی تغییرات ساختاری محسوب میشود. به عبارت دیگر این مفهوم به صورت مناسبتری خصلت چند بعدی سازوکارهایی را که به موجب آن افراد و گروهها از مبادلات اجتماعی، فعالیتها و حقوق سازندة همبستگی و هویت اجتماعی دور میمانند، آشکار میسازد و عموماً از طریق تأکید بر مخاطرات حاصل از شکافهای موجود در بافت اجتماعی، چیزهایی فراتر از نابرابری اجتماعی را مدنظر قرار میدهد. سازه مطرودیت اجتماعی ابعاد چهارگانه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را شامل میشود. ابعادی که با وجود درهمتنیدگی که با یکدیگر دارند، هرکدام مؤلفههای خاص خود را دارند. درآمد، تولید و توزیع مؤلفههای بعد اقتصادی، ارتباط و مشارکت مؤلفههای بعد اجتماعی، حقوق و شهروندی مؤلفههای بعد سیاسی و دانش و اطلاعات مؤلفههای بعد فرهنگی را تشکیل میدهند. همچنین بر این نکته تاکید شده است که مطرودیت به عنوان مفهومی چند بعدی و چند سطحی توان در بر گرفتن دوگانگیهای اجتماعی را دارد و شامل سازوکارهایی است که به موجب آن افراد و گروهها از بخشی از تغییرات اجتماعی، حقوق و فعالیتهای سازندة منجر به انسجام اجتماعی و هویت دور ماندهاند. این ساز وکارها میتوانند به صورت فعال یا منفعل به مطرودیت اجتماعی بیانجامند. مطرودیت اجتماعی امروزه با ارزشها و عقاید مختلفی ارتباط یافته است و برای تبیین آن از پارادایمهای مختلفی چون پارادایم همبستگی، پارادایم تخصصی شدن و پارادایم انحصار استفاده شده است. بر اساس این پارادایمها مطرودیت اجتماعی یک مفهوم پیچیده و چند وجهی است که هم به افراد و هم به جوامع مربوط میشود و بر مسائل نوظهور اجتماعی چون جهانیسازی و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن و فرایندهایی که به طرد و انزوای افراد، گروههای اجتماعی و یا نواحی میانجامند، تمرکز دارد.
دراین تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این سؤال هستیم که سبک زندگی حاشیهای و نوع رفتارها، ارزشها و باورهای حاشیهنشینان فقیر در شهرتبریز تا چه اندازه با سطح و شدت فقر آنان همبسته است؟ پس زیر بنای اصلی این تحقیق انتخاب و مسئولیت شخصی در ارتباط با فقر می باشد که با شاخصهای متغیر اصلی عاملیت انسانی سنجش می شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیل همبستگی ...
بیشتر
دراین تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این سؤال هستیم که سبک زندگی حاشیهای و نوع رفتارها، ارزشها و باورهای حاشیهنشینان فقیر در شهرتبریز تا چه اندازه با سطح و شدت فقر آنان همبسته است؟ پس زیر بنای اصلی این تحقیق انتخاب و مسئولیت شخصی در ارتباط با فقر می باشد که با شاخصهای متغیر اصلی عاملیت انسانی سنجش می شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیل همبستگی از نوع پس رویدادی به روش میدانی پیمایش می باشد. تکنیک جمعآوری دادهها، مصاحبه ساختاری با استفاده از پرسشنامه است.جامعه آماری شامل کلیه ساکنان مناطق حاشیهنشین شهر تبریز می باشد. برای برآورد حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 390 نفر از سرپرستان خانوار مهاجرین حاشیه نشین را انتخاب کردهایم. روش نمونه گیری احتمالی چند مرحلهای است و دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدهاند و از آزمونهای سطح ترتیبی برای جداول متقاطع توافقی همبستگی در سطح رتبهای، مانند کندال بی و آزمون همبستگی جزیی پیرسون، تحلیل چند متغیره رگرسیونی و تحلیل مسیر استفاده شده است.ارتباط متغیرهای میل به پیشرفت و میل به کنترل محیط با شدت فقر بصورت معکوس تأیید شد و نمایان شد که متغیرهای نگرش به فقر، وابستگی عاطفی، استبداد پذیری، سازگاری و تقدیرگرایی همبستگی مستقیم با شدت فقر اقتصادی دارند. نتایج تحلیل چند متغیره رگرسیونی نیز نشان داد که متغیرهای وارد شده عاملیت انسانی، توانستهاند 2/14 درصد از تغییرات متغیر وابسته فقراقتصادی، را تبیین کنند و بیش از 85 درصد از تغییرات فقر اقتصادی از محدوده متغیرهای عاملیتی خارج بوده است. مهم ترین پیش بینی کننده فقر اقتصادی متغیر میل به پیشرفت بوده است و متغیرهای نگرش به فقر، استبداد پذیری،نگرش به فقر، وابستگی عاطفی و سازگاری با محیط و ... در ردههای بعدی قرار دارند.
هدف این مقاله، بررسی تحلیل جامعهشناختی جایگاه و نقش خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری است. فرضیة اصلی این تحقیق، به دنبال بررسی نقش سرمایة فرهنگی، سرمایة اجتماعی و سرمایة اقتصادی خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری است. جامعة آماری، دانشجویان پذیرفته شدة رشتههای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رشتة برق و رشتة ...
بیشتر
هدف این مقاله، بررسی تحلیل جامعهشناختی جایگاه و نقش خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری است. فرضیة اصلی این تحقیق، به دنبال بررسی نقش سرمایة فرهنگی، سرمایة اجتماعی و سرمایة اقتصادی خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری است. جامعة آماری، دانشجویان پذیرفته شدة رشتههای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رشتة برق و رشتة حقوق دانشگاه تهران در سال تحصیلی 84-1383 هستند و حجم نمونة مورد نظر 150 نفر از دانشجویان ممتاز رشتههای یاد شده میباشد.
روش تحقیق، روش پیمایشی و ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامة محقق ساخته است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار Spssاستفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، سرمایة فرهنگی، سرمایة اجتماعی و سرمایة اقتصادی خانواده سهم مثبت و معنیداری در به دست آوردن رتبههای خوب و رشتههای ممتاز کسبشده از سوی دانشجویان داشته است.
هدف از این پژوهش بررسی و شناخت ارتباط بین سلامت عمومی با فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستانهای دولتی و مقایسه با مراکز بهزیستی شهر تهران میباشد، که سلامت عمومی از ابعاد کارکرد جسمانی، میزان اضطراب، کارکرد اجتماعی و میزان افسردگی سنجیده شده است. فرسودگی شغلی از ابعاد میزان و شدت تحلیل عاطفی، میزان و شدت مسخ شخصیت و میزان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی و شناخت ارتباط بین سلامت عمومی با فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستانهای دولتی و مقایسه با مراکز بهزیستی شهر تهران میباشد، که سلامت عمومی از ابعاد کارکرد جسمانی، میزان اضطراب، کارکرد اجتماعی و میزان افسردگی سنجیده شده است. فرسودگی شغلی از ابعاد میزان و شدت تحلیل عاطفی، میزان و شدت مسخ شخصیت و میزان و شدت عدم موفقیت فردی، سنجیده شده است و از تحقیقهای توصیفی و بخصوص روش تحقیق زمینهیابی یا پیمایشی استفاده شده است. بدین ترتیب که با تأکید بر شناسایی روابط بین متغیرهای اصلی فرسودگی شغلی و سلامت عمومی و با اشاره به بررسی وضعیت موجود افرادی که در جامعه آماری قرار دارند، میتوان به روش تحقیق زمینهیابی از نوع روندپژوهی توجه نمود.
از مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستان با روش سرشماری تعداد 87 نفر از تمام مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستانها مورد سنجش قرار گرفتند و از مددکاران اجتماعی شاغل در مراکز بهزیستی از طریق دو روش نمونهگیری خوشهای طبقهای و نمونهگیری خوشهای تصادفی تعداد 79 نفر مورد گزینش قرار گرفتند که روی هم 166 نفر شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و میلر) و فرسودگی شغلی (مازلاک) جمعآوری شد.
یافتههای تحقیق حاکی از آن است که بین سلامت عمومی و فرسودگی شغلی مددکاران شاغل در بیمارستانها و مراکز بهزیستی رابطه غیرمستقیمی وجود دارد، بدین معنا که با افزایش میزان فرسودگی شغلی، سلامت عمومیکاهش مییابد و بالعکس مددکاران اجتماعی شاغل در بیمارستان نسبت به مددکاران اجتماعی شاغل در سازمان بهزیستی از نظر میزان و شدت، فرسودگی شغلی بیشتری را تجربه میکنند.
یکی از ابعاد فرسودگی شغلی، میزان موفقیت فردی میباشد که مددکاران اجتماعی مورد مطالعه، وضعیت مطلوبی در این زمینه ندارند و اغلب آنان موفقیت فردی پایینی را تجربه میکنند.
بُعد دیگر فرسودگی شغلی که نقش مهمی نیز در سلامت عمومیدارد، تحلیل عاطفی میباشد که مددکاران اجتماعی مورد مطالعه، در این زمینه تحلیل عاطفی بالایی را تجربه مینمایند.
هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در رویآوری معتادان به طرف مواد مخدر جدید میباشد. بدین منظور، نمونهای 100 نفری از معتادان که به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر کرمان مراجعه میکردند، به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامة محقق ساخته که بیشتر شامل اطلاعات دموگرافیک و تاریخچة مصرف مواد مخدر سنتی و صنعتی است، مورد ارزیابی قرار ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی عوامل مؤثر در رویآوری معتادان به طرف مواد مخدر جدید میباشد. بدین منظور، نمونهای 100 نفری از معتادان که به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر کرمان مراجعه میکردند، به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامة محقق ساخته که بیشتر شامل اطلاعات دموگرافیک و تاریخچة مصرف مواد مخدر سنتی و صنعتی است، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که گرایش به مصرف مواد مخدر صنعتی و جدید با متغیرهایی همچون سن شروع مصرف، نوع مادة مصرفی سنتی اولیه و علت اولیة مصرف مواد مخدر ارتباط نزدیکی دارد. به گونهای که سنین شروع مصرف اولیة پایینتر، مصرف مواد سنتی محرکتر و دلایل تفریحی، کنجکاوی و سرگرمی برای شروع مصرف پیشبینیکنندههای خوبی برای مصرف مواد مخدر جدید و صنعتی هستند.
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در سازمانهای غیردولتی میپردازد. برای سنجش سرمایه اجتماعی از شاخصهای روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و هنجارهای عمل متقابل و برای سرمایه فرهنگی از شاخصهای سرمایه فرهنگی تجسدی، عینیت یافته و نهادی استفاده شده است.
روش پژوهش تبیینی از نوع پیمایش است و نمونه ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سرمایههای اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در سازمانهای غیردولتی میپردازد. برای سنجش سرمایه اجتماعی از شاخصهای روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و هنجارهای عمل متقابل و برای سرمایه فرهنگی از شاخصهای سرمایه فرهنگی تجسدی، عینیت یافته و نهادی استفاده شده است.
روش پژوهش تبیینی از نوع پیمایش است و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از زنان 19-30 بوده است که در سازمانهای غیردولتی کودکان کار شهر تهران فعالیت داوطلبانه داشتهاند و با روش نمونهگیری سهمیهای غیرتصادفی انتخاب شدهاند.
ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. دادههای حاصله به دو شیوه توصیفی و استنباطی، تحلیل آماری شدهاند. عمدهترین یافتههای پژوهش نشان میدهد که:
میان سرمایههای اجتماعی و فرهنگی و میزان مشارکت زنان در سازمانهای غیردولتی رابطه معنی داری وجود دارد، به طوری که با بالا رفتن سرمایههای فرهنگی و اجتماعی افراد مورد مطالعه، میزان مشارکت آنها در سازمانهای غیردولتی نیز بالا میرود و با پایین آمدن سرمایههای اجتماعی و فرهنگی افراد، میزان مشارکت آنها در سازمانهای غیر دولتی پایین میآید