محسن محمدی؛ محمد مهتری آرانی؛ سمانه نقی پور ایوکی؛ سید سعید حسینی زاده آرانی
چکیده
هدف از این پژوهش، بهرهگیری از روش فراتحلیل بهمنظور تبیین رابطه عدالت و رفتار شهروندی در نظامهای سازمانی ایران است. بر این مبنا، 59 سند پژوهشی (در قالب مقالات علمی) که در فاصله زمانی 1385-1397 و با هدف تبیین ارتباط میان عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی به انجام رسیده و در فصلنامههای معتبر داخل کشور چاپ شدهاند، بهعنوان حجم نمونه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بهرهگیری از روش فراتحلیل بهمنظور تبیین رابطه عدالت و رفتار شهروندی در نظامهای سازمانی ایران است. بر این مبنا، 59 سند پژوهشی (در قالب مقالات علمی) که در فاصله زمانی 1385-1397 و با هدف تبیین ارتباط میان عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی به انجام رسیده و در فصلنامههای معتبر داخل کشور چاپ شدهاند، بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهشهای برگزیده شده عمدتاً به روش پیمایشی، در جوامع آماری گوناگون، با حجم نمونه متفاوت (40-400) و با بهکارگیری ابزارهای برخوردار از پایایی و اعتبار به انجام رسیدهاند. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار جامعه فراتحلیل (CMA2) بهره گرفته شد. بررسی مفروضات فراتحلیل حاکی از ناهمگنی اندازههای اثر و فقدان خطای نشر در میان اسناد پژوهشی بود. یافتهها نشان دادند که اندازه اثر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی معادل با 44/0 بوده که بر مبنای نظام تفسیری کوهن، تأثیر نیرومندی محسوب میگردد. همچنین، شاخص زمان انجام پژوهش، موقعیت جغرافیایی، نوع سازمان، جنسیت و قومیت آزمودنیها بر رابطه عدالت سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی تأثیری تعدیلکننده داشتند. بدین لحاظ، ادراک عدالت سازمانی با سپری شدن زمان تأثیر بیشتری بر رفتار شهروندی داشته و ادراک عدالت سازمانی در مناطق شرقی و جنوب شرقی کشور، در سازمانهای ورزشی، در میان زنان و فارس زبانها، تأثیر بالاتری بر بروز رفتارهای شهروندی کارکنان نسبت به سایر موقعیتها داشته است.
میلاد بگی؛ محمدجلال عباسی شوازی
چکیده
ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای درحالتوسعه از اهمیّت فراوانی برخوردار است زیرا دولتها به دلیل نداشتن نظامهای مراقبتی و بهداشتی تکاملیافته، نمیتوانند تمامی حمایتهای مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ترتیبات زندگی افراد 60 ساله و بالاتر در ایران در طول چهاردهه گذشته (1398-1363) انجام گرفت. دادهها از ...
بیشتر
ترتیبات زندگی سالمندان در کشورهای درحالتوسعه از اهمیّت فراوانی برخوردار است زیرا دولتها به دلیل نداشتن نظامهای مراقبتی و بهداشتی تکاملیافته، نمیتوانند تمامی حمایتهای مورد نیاز سالمندان را فراهم کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ترتیبات زندگی افراد 60 ساله و بالاتر در ایران در طول چهاردهه گذشته (1398-1363) انجام گرفت. دادهها از طرح هزینه و درآمد خانوار که توسط مرکز آمار ایران انجام میشود گرفته شده است. یافتههای تحقیق نشان داد که میزانهای سرپرستی سالمندان در طول دوره افزایش یافته است. هرچند این افزایش برای هر دو جنس مشاهده میشود اما برای زنان دو برابر بیشتر از مردان بوده است. مردان سالمند، بیشتر خانوارهای هستهای را سرپرستی میکنند در حالی که بیشتر خانوارهایی که زنان سرپرستی آنها را بر عهده دارند از نوع تکنفره و تکوالد هستند. همچنین بر تعداد سالمندانی که به تنهایی زندگی میکنند افزوده شده است. تعداد خانوارهای با سرپرست سالمند که فرزندی بزرگسال در آنها حضور دارد در مقایسه با گذشته افزایش داشته است. با این حال به نظر نمیرسد که این همسکنایی در جهت رفاه و آسایش بیشتر والدین سالمند بوده باشد. در واقع تغییرات در ترتیبات زندگی سالمندان در ایران در طول سه دهه گذشته منجر به وارد آمدن فشار مضاعف بر سالمندان شده است و آنها در سنین بالا همچنان مسئولیتهایی همچون مدیریت خانوار و تأمین ملزومات اعضای آن را بر عهده دارند.
مرتضی سالمی قمصری؛ سهراب یزدانی؛ مرتضی فرهادی؛ فرشاد مومنی
چکیده
در این مقاله از منظر جامعهشناسی تاریخی به اصل چهار ترومن که بهعنوان یکی از معروفترین برنامههای آمریکا برای مهار کمونیسم در اروپا معرفیشده بود پرداختهشده است. بر اساس اصل چهار کمکهای آمریکا به دو منظور صورت میگرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم و دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان ...
بیشتر
در این مقاله از منظر جامعهشناسی تاریخی به اصل چهار ترومن که بهعنوان یکی از معروفترین برنامههای آمریکا برای مهار کمونیسم در اروپا معرفیشده بود پرداختهشده است. بر اساس اصل چهار کمکهای آمریکا به دو منظور صورت میگرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم و دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان به خرید کالاهای آمریکایی؛ که پس از گذشت زمان کوتاهی به دیگر کشورها که در معرض رفتن به پشت پرده آهنین بودند نیز سرایت کرد. هدف از تدوین این مقاله بررسی شرایط تاریخی اصل چهار و اثرات آن در ایران بر اساس نظریههای توسعه است. نظریههای توسعه در سه گروه وابستگی، جهانی و نوسازی قابل دستهبندی است. در این میان نظریهپردازان نوسازی معتقد بودند که برای ایجاد رشد اقتصادی پایدار و خودجوش در جهان سوم، کشورهای جهان سوم باید مرحله گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن که کشورهای پیشرفته قبلاً تجربه کردهاند، را تجربه کنند. ایشان موانع اساسی نوسازی را در نهادها و ارزشهای فرهنگی سنتی کشورهای جهان سوم میدیدند که با رشد و توسعه اقتصاد و صنعتی شدن در تضاد است. هدف کوتاهمدت اصل چهار جلوگیری از نفوذ کمونیسم در اروپا و کشورهای حساس برای آمریکا بود که توانست به آن دست یابد اما با ریلگذاری ویژه در بلندمدت هم توانست به اهدافی که موردنظر دولت آمریکا بود دست یابد
مهسا تیزچنگ؛ منصوره اعظم آزاده
چکیده
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، پنج برنامۀ توسعه به اجرا درآمده که از برنامۀ سوم تأکید بر توسعۀ منطقهای مدنظر قرار داشته است و موضوع پژوهشهای متعددی در سالیان اخیر بوده است. پژوهش حاضر که از نوع فرا تحلیل کیفی بوده، تلاش دارد تا مطالعات صورت گرفته در خصوص نابرابری برنامههای توسعهای در مناطق کشور را بررسی کرده و درعینحال توصیفی ...
بیشتر
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون، پنج برنامۀ توسعه به اجرا درآمده که از برنامۀ سوم تأکید بر توسعۀ منطقهای مدنظر قرار داشته است و موضوع پژوهشهای متعددی در سالیان اخیر بوده است. پژوهش حاضر که از نوع فرا تحلیل کیفی بوده، تلاش دارد تا مطالعات صورت گرفته در خصوص نابرابری برنامههای توسعهای در مناطق کشور را بررسی کرده و درعینحال توصیفی فرآیندی از نتایج حاصل از آنها به دست دهد. بررسی تعداد ۱۹ مقاله که در بازۀ زمانی سالهای 1385 تا 1394 انجام گرفته است نشان میدهد تکرار قابل ملاحظهای در روشها، مبانی و نتایج حاصل، وجود دارد و همپوشانی شاخصها، باوجود تفاوت روش، سبب نزدیکی نتایج شده است. همچنین شاهد شکافهای قابل ملاحظه در سطوح توسعه استانها هستیم. نکته قابلتوجه آنکه نتایج نشان از جابهجاییهای حداقلی در میان تعداد محدودی از استانهای کشور در طول سه دهۀ اخیر دارد و بهمرور الگویی تثبیتشده را نشان میدهد که ضمن حکایت از ایستایی نابرابری، تائید کنندۀ الگوی مرکز- پیرامون در برخورداری استانها از شاخصهای توسعه است.
صادق صالحی؛ علی اصغر فیروزجائیان؛ فاطمه غلامرضازاده
چکیده
امروزه، مقابله با مسائل زیست محیطی و حفاظت از محیط زیست و ایجاد محیط زیستی مناسب برای زندگی انسان، به یکی از مهمترین دغدغههای دولتها در سرتاسر دنیا تبدیل شده و در نتیجه آن، سیاستگذاریهای مقابله و حل مسائل زیست محیطی در دستور کار دولتها قرارگرفته است. از جمله، جمهوری اسلامی ایران در قالب برنامههای پنج ساله توسعه اقتصادی، ...
بیشتر
امروزه، مقابله با مسائل زیست محیطی و حفاظت از محیط زیست و ایجاد محیط زیستی مناسب برای زندگی انسان، به یکی از مهمترین دغدغههای دولتها در سرتاسر دنیا تبدیل شده و در نتیجه آن، سیاستگذاریهای مقابله و حل مسائل زیست محیطی در دستور کار دولتها قرارگرفته است. از جمله، جمهوری اسلامی ایران در قالب برنامههای پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به مسئله محیط زیست پرداخته است. این برنامهها، معمولاً تحت تأثیر گفتمانهای گوناگونی است که در جامعه شناسی محیط زیست، تحت عنوان گفتمانهای زیست محیطی معروف و از پیشینه مناسبی برای تجزیه و تحلیل برخوردار است. از نظرتئوریک، گفتمان زیست محیطی در قالب دو گفتمان محیط زیستگرایی، گفتمان زیستبومگرایی مطمح نظر قرار گرفته است. تحلیل گفتمان زیست محیطی، با یک ارزیابی علمی این شناخت را ایجاد میکند که تا چهاندازه مسیر قانونگذاری متناسب با رویکردهای کلان جامعه نسبت به محیط زیست بوده است. با توجه به اهمیت گفتمان زیست محیطی در هدایت سیاستگذاریها و نیز اهمیت برنامهریزیهای توسعه در سطح کشور، پرسشهای اساسی تحقیق حاضر عبارت است از: الف: محیط زیست، چه جایگاهی در برنامههای کلان توسعه ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ ب: کدام نوع از گفتمانهای زیست محیطی بر برنامههای پنج ساله توسعه غالب بوده است؟ برای انجام این پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. نتایج بررسی برنامههای پنج ساله توسعه نشان میدهد که در قسمت اعظم برنامهها، به ویژه در برنامههای اول تا سوم توسعه، گفتمان محیط زیستگرایی غالب بوده و برنامه چهارم و پنجم توسعه نیز، تحت تأثیر گفتمان زیست بومی، طراحی و برنامهریزی شده است. علاوه بر این، نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که در برنامههای پنج ساله توسعه، توجه چندانی به عدالت زیست محیطی نشده است. در خاتمه مقاله، پیشنهاد شده است تا همگام با تحولات داخلی و خارجی، گفتمان زیست بومی و نیز عدالت زیست محیطی مورد توجه قرار گیرد و در این راستا، اقدامات لازم جهت تصویب نهایی "سند ملی محیط زیست ایران" صورت پذیرد و مسائل محیط زیست جهانی نظیر تغییرات آب و هوا و گرم شدن زمین نیز در برنامههای توسعهای مورد ملاحظه قرار گیرد.
کرم حبیب پور گتابی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی جامعهشناسانة سیاست آموزشی در ایران با دستگاه مفهومی «حکومتمندی» و براساس چارچوب «تحلیل حکومت» میشل دین، در سه بُعد عقلانیتها / گفتمانها، تکنولوژیها و سوژههای حکومت میپردازد. پارادایم روششناسیِ مورد استفاده، ترکیبی است از دو روش «تحلیل گفتمان» و «تبارشناسی». جامعه آماری تحقیق را، متون سیاست آموزشی مندرج در قوانین برنامه توسعه در دو دوره پیش و بعد از انقلاب اسلامی ایران تشکیل میدهند. یافتهها نشان داد که حکومتمندی حاکم بر سیاست آموزشی در ایران، حکومتمندی نومحافظهکار است که با ایدههای مسلطی همچون بازگشت به گذشته، حفظ و تثبیت نظم، توجه به ارزشها، هژمونی دولت و تمرکزگرایی مشخص میشود. سیاستهای آموزشی ایران، از طریق ترکیبی از تکنولوژیهای سلطه / قدرت (حکومت بر دیگران) و خود (حکومت بر خود) اتفاق میافتند. همچنین، سوبژکتیویتههای سیاست آموزشی در برنامههای توسعه پیش و بعد از انقلاب، شکل متفاوتی داشتهاند. بهطوریکه در برنامههای پیش از انقلاب، مهمترین ویژگی سوژهها عمدتاً شامل فنیگرایی، حرفهایگریی، اشتغالزایی و کارآفرینی است، اما در زمان بعد از انقلاب، وجه اخلاقی سوژهها، در کنار وجه حرفهای، غالب گشت. دلالت نتایج بر آن است که هدف غایی سیاست آموزشی در ایران، هدایت رفتار سوژهها وفقِ ارزشهای غایی حکومتمندی نومحافظهکار است.
سیدمهدی الوانی؛ محمدرضا مردانی
چکیده
توسعه همه جانبه و پایدار هر کشور در گرو کارآمدسازی و بهبود مستمر نظام آموزشی، ساختارهای پژوهشی و رویکردهای فناورانه آن میباشد، در همین خصوص بهرهگیری از تمام ظرفیتها و به تبع آن دستیابی به حداکثر کارایی در این زمینه نیازمند الگویی است که با دیدگاهی پویا، توسعه آموزشی عالی را در تمام جهات تامین نماید. این پژوهش با هدف تدوین الگوی ...
بیشتر
توسعه همه جانبه و پایدار هر کشور در گرو کارآمدسازی و بهبود مستمر نظام آموزشی، ساختارهای پژوهشی و رویکردهای فناورانه آن میباشد، در همین خصوص بهرهگیری از تمام ظرفیتها و به تبع آن دستیابی به حداکثر کارایی در این زمینه نیازمند الگویی است که با دیدگاهی پویا، توسعه آموزشی عالی را در تمام جهات تامین نماید. این پژوهش با هدف تدوین الگوی توسعه در حوزه آموزش عالی کشور جهت دهی شده است که از این رهگذر در سه حوزه آموزش، پژوهش و فناوری که سه کارکرد اصلی نظام آموزش عالی میباشند، عوامل مؤثر دهگانهای مشتمل بر؛ ارزشی، دینی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتیـ سازمانی، فناوری، جغرافیایی، جمعیتی، امنیتی و زمانی، احصاء شده و سپس با بررسی نحوه، میزان و اولویت اثرگذاری و مشارکت هر یک از این عوامل درساختار توسعه آموزش عالی، به بسط و تبیین الگوی یاد شده و اجزای آن پرداخته و در نهایت الگوی کلان وضع مطلوب در این مسیر، تدوین شده است. این تحقیق که در زمره پژوهشهای بنیادین محسوب میگردد، از نظرات خبرگان و اندیشمندان این حوزه در ساختاری روشمند بهره جسته و در این مسیر، اسناد بالادستی، منابع و مراجع موجود، همچنین رویکردها و رهیافتهای جاری و محتمل را مورد مداقه و تحلیل قرار داده است تا در نهایت بهینهترین مولفههای اثرگذار در توسعه آموزش عالی به همراه الگوی توسعه کلان آموزش عالی در ایران را ترسیم و تبیین کند.
دوره 2، شماره 5 ، بهمن 1389، ، صفحه 61-90
چکیده
هدف این مقاله بررسی نظام طبقاتی کاست، در ریگ ودا و اوستا در دو جامعه باستانی هند و ایران میباشد. تصور این که بین آریاییهای مهاجر هیچ و نه نظام طبقاتی وجود نداشته است، مشکل به نظر میرسد؛چون سرودهای ریگ ودا و سرودههای اوستا به سه طبقه مجزا اشاره دارند. این طبقات در ریگ ودا به نامهای برهمن (روحانیان)، راجانیه (پادشاهان و اشراف)، ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی نظام طبقاتی کاست، در ریگ ودا و اوستا در دو جامعه باستانی هند و ایران میباشد. تصور این که بین آریاییهای مهاجر هیچ و نه نظام طبقاتی وجود نداشته است، مشکل به نظر میرسد؛چون سرودهای ریگ ودا و سرودههای اوستا به سه طبقه مجزا اشاره دارند. این طبقات در ریگ ودا به نامهای برهمن (روحانیان)، راجانیه (پادشاهان و اشراف)، وایزیه «وایسیاها» (کشاورزان، صنعتگران) بیان شدهاند. همچنین این طبقات سه گانه را با اسامی اَثروان (روحانیان)، رشتشتر(ارتشیان) و واستریه (کشاورزان و صنعتکاران) در اوستا آورده شده است. طبقهبندی آریاییها نشان میدهد که ساختار طبقاتی ریگ ودایی با نظام طبقاتی اوستایی بسیار نزدیک است. این نشان میدهد که هر دو نظام، منشاء مشترکی داشتهاند. از این رو ثابت میشود که مهاجرت آریاییها به هند به صورت تدریجی از ایران صورت گرفته است.