خدیجه سفیری؛ سمیرا جبارنژاد؛ علی حاتمی
چکیده
چکیده هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطۀ بین گرایش به مدرنیته در زنان جوان شهر تبریز و سبک زندگی آنها است. در این پژوهش پس از بررسی نظریات و مطالعات این حوزه، برای تبیین رابطۀ بین مدرنیته با سبک زندگی از دیدگاه گیدنز استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه ساختاریافته برای 385 نفر از زنان جوان که با روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
چکیده هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطۀ بین گرایش به مدرنیته در زنان جوان شهر تبریز و سبک زندگی آنها است. در این پژوهش پس از بررسی نظریات و مطالعات این حوزه، برای تبیین رابطۀ بین مدرنیته با سبک زندگی از دیدگاه گیدنز استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه ساختاریافته برای 385 نفر از زنان جوان که با روش نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند، گردآوری شده است. یافتهها نشان میدهد اگرچه حدود 47 درصد زنان گرایش کمی به مدرنیته داشتهاند ولی 53 درصد آنان گرایش متوسط به بالایی به این مقوله دارند. تجزیه و تحلیل آزمون فرضیات نیز به دو روش دومتغیره و چندمتغیره صورت گرفت و نتایج زیر حاصل شده است. در تجزیه و تحلیل چندمتغیره، متغیرهای اعتماد، جهتگیری علمی، ریسکپذیری ، پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، پیشرفتگرایی، تحصیلات، وضعیت تأهل و جهتگیری عامگرا، 52 درصد از تغییرات متغیر مصرف فرهنگی؛ متغیرهای وضعیت تأهل، اعتماد، ریسکپذیری، پیشرفتگرایی، تحصیلات، 21 درصد از تغییرات متغیر اوقات فراغت؛ متغیرهای اعتماد، جهتگیری علمی، وضعیت تأهل، انگیزۀ پیشرفت، 54 درصد از تغییرات متغیر مدیریت و متغیرهای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، تحصیلات، عامگرایی، اعتماد، جهتگیری علمی 40 درصد از تغییرات متغیر مصرف اقتصادی را تبیین میکنند. بر همین اساس نتایج این پژوهش نشان میدهد که حدود 53 درصد از زنان به مدرنیته گرایش متوسط به بالا دارند که این درصد نشان دهندۀ وضعیت در حال گذار ایرانی از سنت به مدرنیته است. همچنین در بین این زنان دارای گرایش به مدرنیته نیز، هرگاه میزان نوگرایی بالاتری مشاهده شد، به این معنا که این متغیر بهعنوان مجموعهای از ذخائر ارزشمند مانند ریسکپذیری، جهتگیری علمی، پیشرفتگرایی، عامگرایی (ابعاد مدرنیته) در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی برای زنان وجود داشته باشد، مؤید آن بوده که زنان سبکهای زندگی متفاوتتری را تجربه خواهند کرد.
محمود شهابی
چکیده
چکیده چارچوب نظری این مقاله از تلفیق چند نظریۀ رقیب یا بدیل شکل گرفته است. این نظریهها عبارتاند از: نظریۀ ترس از آتش دوزخ از هیرشی و استارک، نظریۀ همبستههای شخصیتی جرایم یقهسفیدها از کالینز و اشمیت، نظریۀ جامعهشناختی فساد از جیمز ویلیام کلمن و بالاخره نظریۀ اقتصادی جرایم یقهسفیدها یا نظریۀ انتخاب عقلانی از کورنیش و کلارک. ...
بیشتر
چکیده چارچوب نظری این مقاله از تلفیق چند نظریۀ رقیب یا بدیل شکل گرفته است. این نظریهها عبارتاند از: نظریۀ ترس از آتش دوزخ از هیرشی و استارک، نظریۀ همبستههای شخصیتی جرایم یقهسفیدها از کالینز و اشمیت، نظریۀ جامعهشناختی فساد از جیمز ویلیام کلمن و بالاخره نظریۀ اقتصادی جرایم یقهسفیدها یا نظریۀ انتخاب عقلانی از کورنیش و کلارک. بهمنظور آزمون فرضیات مستخرج از این نظریهها، یک نمونۀ معرف 120 نفری از زندانیان جرایم اقتصادی محبوس در زندان اوین انتخاب شدند و با توجه به ماهیت پژوهش که از نوع علی ـ مقایسهای یا نیمهآزمایشگاهی بود، یک گروه 120 نفری دیگر از فعالان اقتصادی و کارکنان دولت نیز بهعنوان گروه همتا به پرسشنامههای پژوهش پاسخ دادند. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک 75 درصد از واریانس بین دو گروه مجرم و غیرمجرم را تبیین کرد. براساس این تجزیه و تحلیل، مجرمان اقتصادی مورد مطالعه باوجود برخورداری از درجۀ بالایی از دینداری و سابقۀ جامعهپذیری دینی دست به ارتکاب جرم زدهاند. بهعلاوه مجرمان اقتصادی مورد بحث در تحلیل هزینه ـ فایده جرم قبل یا در لحظۀ ارتکاب آن، احتمال کشف جرم و قطعیت و شدت مجازات را بسیار کمتر (در مقایسه با گروه غیرمجرم) برآورد کرده بودند و بالاخره اینکه، درک آنان در لحظۀ ارتکاب جرم این بوده است که فرصت ارتکاب جرم در محل کار مهیا است و باید آن را مغتنم شمرد.
سیامک حیدری؛ حبیب الله زنجانی؛ باقر ساروخانی
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر «بررسی جامعهشناختی تأثیرات جهانیشدن از طریق شناخت تحول پارادایمهای توسعه، بهخصوص رویکرد نوسازی و تأثیر آن بر اتخاذ سیاستهای جمعیتی در ایران»، قبل از انقلاب اسلامی و در خلال سالهای 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای بوده و با استفاده از متدهای کمی و کیفی، متناسب ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر «بررسی جامعهشناختی تأثیرات جهانیشدن از طریق شناخت تحول پارادایمهای توسعه، بهخصوص رویکرد نوسازی و تأثیر آن بر اتخاذ سیاستهای جمعیتی در ایران»، قبل از انقلاب اسلامی و در خلال سالهای 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی است. روش تحقیق در این پژوهش کتابخانهای بوده و با استفاده از متدهای کمی و کیفی، متناسب با بخشهای مختلف پژوهش، به بررسی و مطالعۀ سیاستهای جمعیتی پرداخته شده است. پژوهش حاضر چگونگی ورود ایران به چرخۀ نظام جهانی و همچنین سلطۀ گفتمانهای توسعهیافته (مرکز) را بهعنوان پارادایمهای غالب بر فضای کشورهای توسعهنیافته به تصویر کشیده و نشان میدهد که در فاصله سالهای 1342 تا 1355 در ایران قبل از انقلاب، زمامداران وقت (پهلوی دوم) چگونه با توجه به شرایط قرارگرفته در وضعیت یک کشور توسعهنیافته، با استفاده از پارادایم مسلط «نوسازی»، به اجرای سیاست کاهش جمعیت با بهرهگیری از نظریۀ «انتقال جمعیتی» اقدام کرده و متأثر از همین اقدامات، زمینه را برای تغییر در ساختار جمعیت و در نتیجه کاهش رشد جمعیت در ایران، بین سالهای 1342 تا 1355، از حدود 2/3 درصد به میزان 6/2 درصد، فراهم کردند.
امیر رستگارخالد؛ نرگس مصلحی جنابیان؛ ندا آذرنگ
چکیده
این مطالعه به بررسی رابطۀ بین انتظارات نقش کاری و خانوادگی با تعارضات بین حوزههای کار و خانواده میپردازد و ارتباط این تعارضها را بهعنوان متغیر وابسته با متغیرهای مستقلِ کنترل کار، درگیری خانوادگی، حمایت اجتماعی از کار و ابعاد آن و حمایت اجتماعی خانواده بررسی میکند. این پژوهش فرض میکند که انتظارات نقش کاری و کنترل بالا ...
بیشتر
این مطالعه به بررسی رابطۀ بین انتظارات نقش کاری و خانوادگی با تعارضات بین حوزههای کار و خانواده میپردازد و ارتباط این تعارضها را بهعنوان متغیر وابسته با متغیرهای مستقلِ کنترل کار، درگیری خانوادگی، حمایت اجتماعی از کار و ابعاد آن و حمایت اجتماعی خانواده بررسی میکند. این پژوهش فرض میکند که انتظارات نقش کاری و کنترل بالا در محیط کار با تعارض کار ـ خانواده و انتظارات نقش خانوادگی و درگیری پایین اعضای خانواده با تعارض خانواده ـ کار مرتبط است. همچنین تصور میشود که حمایت اجتماعی از کار با کاهش کنترل کار و حمایت خانواده با افزایش درگیری خانوادگی، تعارضات کار و خانواده را در بین زنان کاهش میدهند. جامعۀ این پژوهش را همۀ زنان متأهل شاغل در سازمانهای آموزش و پرورش و نیروی انتظامی شهرستان کرمانشاه تشکیل میدهند که این تعداد، در مجموع شامل 115 نفر (56 پلیس و 59 معلم زن) بوده که مورد سرشماری قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که انتظارات نقش کاری بالا، تعارض کارـ خانواده و انتظارات نقش خانوادگی، تعارض خانواده ـ کار را ایجاد میکند و این تعارضات در زنان پلیس شایعتر از زنان معلم است. عامل کنترل کار نیز با تعارض خانواده ـ کار رابطه داشت؛ در حالی که رابطهای بین درگیری خانوادگی و تعارض خانواده ـ کار دیده نشد. از سوی دیگر بین متغیرهای حمایت اجتماعی از کار با کنترل کار از یک سو و حمایت اجتماعی خانواده و درگیری خانوادگی از سوی دیگر رابطهای معنادار وجود داشت.
سیداحمد میرمحمد تبار؛ محسن نوغانی؛ رقیه مسلمی
چکیده
در سالهای اخیر، با توجه به اهمیت اوقات فراغت در ایران، پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع پژوهشهای انجامشده در زمینۀ اوقات فراغت، نیاز به پژوهشهای ترکیبی، مثل فراتحلیل، در این حوزه احساس میشود. اصلیترین سؤال این پژوهش این است که مهمترین عوامل مؤثر بر گذران اوقات فراغت در پژوهشهای ...
بیشتر
در سالهای اخیر، با توجه به اهمیت اوقات فراغت در ایران، پژوهشهای متعددی در این حوزه انجام شده است. با در نظر گرفتن فراوانی و تنوع پژوهشهای انجامشده در زمینۀ اوقات فراغت، نیاز به پژوهشهای ترکیبی، مثل فراتحلیل، در این حوزه احساس میشود. اصلیترین سؤال این پژوهش این است که مهمترین عوامل مؤثر بر گذران اوقات فراغت در پژوهشهای انجامشده در ایران کدامند؟روش پژوهش مقالۀ حاضر، فراتحلیل است. جامعۀ آماری پژوهش همۀ مقالات معتبر علمی هستند که در سالهای 1380 تا 1392 با موضوع اوقات فراغت منتشر شدند. دادههای جمعآوریشده با نرمافزار جامع فراتحلیل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن، تحصیلات فرد و رضایت از امکانات فراغتی، نسبتبه سایر متغیرها، تأثیر زیادی بر گذران اوقات فراغت در ایران دارند که این تأثیر در نظریات بوردیو، اسمیت و دومازیه پیشبینی میشد. نتایجاندازۀ اثر نشان داد که رابطۀ پایگاه اقتصادی- اجتماعی و اوقات فراغت، در مطالعات مرورشده معادل 41/0 مثبت و معنادار و رابطۀ سن و اوقات فراغت، در مطالعات بررسیشده معادل 35/0 منفی و معنادار است. نتایج اثرات ترکیبی نشان میدهد که رابطۀ تحصیلات فرد و اوقات فراغت در مطالعات مرورشده حدود 27/0 مثبت و معنادار بود.
فیروزه اصغری
چکیده
رضایت شغلی اعضای هیأت علمی نقش قابل ملاحظهای در بازدهی، بهرهوری و عملکرد دانشگاهها و مراکز پژوهشی دارد و بیتوجهی به آن موجب اثرات نامطلوب بر نظام آموزشی و پژوهشی کشور خواهد شد. در مطالعۀ حاضر بررسی وضعیت رضایت شغلی اعضای هیأت علمی در ایران، با هدف فراهم کردن امکان آگاهی سیاستگذاران و مدیران آموزش عالی از وضعیت رضایت شغلی ...
بیشتر
رضایت شغلی اعضای هیأت علمی نقش قابل ملاحظهای در بازدهی، بهرهوری و عملکرد دانشگاهها و مراکز پژوهشی دارد و بیتوجهی به آن موجب اثرات نامطلوب بر نظام آموزشی و پژوهشی کشور خواهد شد. در مطالعۀ حاضر بررسی وضعیت رضایت شغلی اعضای هیأت علمی در ایران، با هدف فراهم کردن امکان آگاهی سیاستگذاران و مدیران آموزش عالی از وضعیت رضایت شغلی اعضای هیأت علمی برای برنامهریزی و تلاش برای تقویت و اصلاح قوانین،برنامهها و تصمیمگیریها انجام شده است. در این پژوهش به منظور دستیابی به زمینهها و عوامل مؤثر بر رضایت شغلی هیأت علمی در ایران، از تکنیک مرور سیستماتیک برای حصول به نتیجهای منسجم از نتایج پژوهشهای انجامشده در این حوزه، استفاده شده است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل 54 مقالۀ علمی ـ پژوهشی منتشرشده در زمینۀ رضایت شغلی اعضای هیأت علمی (اعم از اعضای هیأت علمی دانشگاهها و مراکز و مؤسسات پژوهشی) از سال 1380 تاکنون، بهصورت تمامشمار، بوده است. براساس نتایج این مطالعه، توجه به ارتقای کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی از شاخصهای مورد توجه اعضای هیأت علمی بوده است که در بسیاری از پژوهشهای مورد بررسی به آنها اشاره شده است.همچنین حقوق و مزایا، فراهمکردن شرایط ارتقا و پیشرفت، داشتن استقلال و اختیار در ادارۀ دانشگاه، مشارکت در تصمیمگیریها، تأمین تسهیلات و امکانات رفاهی، ارتقای منزلت اجتماعی و... از دیگر مؤلفههای مؤثر در ایجاد و حفظ رضایت شغلی اعضای هیأت علمی است که در نتایج پژوهش ارائه و در این مقاله به آن پرداخته شده است. نتیجۀ نهایی پژوهش حاکی از رضایت متوسط اعضای هیأت علمی در ایران است.
احمد احمدی؛ حسیبه رضائی
چکیده
یکی از شاخصهای عمدۀ توسعۀ سیاسی و اجتماعی، مشارکت سیاسی است. معلمان که بخش مهمی از سرمایههای انسانی هر جامعهای هستند با مشارکت سیاسی خود میتوانند نقش تعیینکنندهای در جامعهپذیری سیاسی داشته باشند. هدف از این بررسی، رابطۀ رفاه اجتماعی با میزان مشارکت سیاسی معلمان است. در این مطالعه، براساس نظریات و تئوریهای جامعهشناسی، ...
بیشتر
یکی از شاخصهای عمدۀ توسعۀ سیاسی و اجتماعی، مشارکت سیاسی است. معلمان که بخش مهمی از سرمایههای انسانی هر جامعهای هستند با مشارکت سیاسی خود میتوانند نقش تعیینکنندهای در جامعهپذیری سیاسی داشته باشند. هدف از این بررسی، رابطۀ رفاه اجتماعی با میزان مشارکت سیاسی معلمان است. در این مطالعه، براساس نظریات و تئوریهای جامعهشناسی، یکی از عوامل تأثیرگذار بر مشارکت سیاسی، احساس برخورداری از رفاه اجتماعی در بین مردم است. روش پژوهش پیمایشی و جامعۀ آماری آن همۀ معلمان شهر مریوان در سال تحصیلی 91ـ92 است. حجم نمونه 300 نفر بوده که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انجام شده است. نتایجنشانمیدهدکهمیزان مشارکت سیاسی در بین 60 درصد از پاسخگویان در حد پایین در مقابل در بین 6 درصد در سطح بالا و در نهایت در بین 34 درصد از پاسخگویان در سطح متوسطی است؛ اما رفاه اجتماعی در بین پاسخگویان بدین ترتیب است: در بین 45 درصد در حد پایین، 13 درصد بالا و 42 درصد در سطح متوسطی است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که متغیرهای شادکامی، تأمین، نیازها، مقایسههای نسبی و تحصیلات دارای تأثیر مثبت (مستقیم) بر میزان مشارکت سیاسی در بین معلمان هستند و متغیر ترجیحات با ضریب (34/0-) دارای تأثیر کاهنده بر میزان مشارکت سیاسی است؛ اما رابطۀ بین متغیرهای «سن، جنس، وضعیت تأهل» یا مشارکت سیاسی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که پنج متغیر (شادکامی، تأمین، نیازها، ترجیحات، مقایسههای نسبی) در مجموع 39 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت سیاسی) را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که در کل رفاه اجتماعی تأثیری مستقیم و معنادار بر مشارکت سیاسی دارد.